... ماه نیّر ! بتاب بر ستاره ی بی فروغ
وبلاگ شخصی مصطفی روحی
لینکستان
ز بد عهدی ایام همین بس که یارم
به بهایی نفروخت و مرا مُفت رها کرد
لینک پیشنهادی : ذغال فروش دست تو رو شده برام ...
جدید :
هرچند چاه ذوق من این روزها ته کشیده است
و باز
بر جان خسته ی طوفان زده ام ، غم وزیده است
هرچند
ناله ی تنهایی من به سماء هم رسیده است
لیک در عوض
روح بی قرارم طعم خوش صبر را چشیده است
رنجورم از ناگفتن بد عهدی نقاش شهر
چون از میان این همه تصویر گل
تنها نمایی از خار کشیده است
راز حرف نافهمی تو در این است
که مست از دنیایی و هوش و حواست پریده است
من عاشم و از عشق میگویم سخن
مشکل تویی که دلت در بیابان چریده است
دعوای تو با خود از سر خود ناشناسی ست
بنگر که فریادت کلام مرا هم بریده است
رهایی از بند ملامت بود آب حیاتی
گویا فرشته ی نجات ، مرا هم ندیده است
بیا نگارا ببین مجیر همچنان پر امید است
ندایی بشنید و ز خوابش پریده است
اگر اثر تجدد و دنیای مدرن فاصله گرفتن از دین است پس همان بهتر که پشت سیم خاردارهای پادگان سنت که تو میخوانی تحجر ، آرام بخوابم تا از گزند تو و دام هایت در امان باشم !
بیزارم از کسانی که حساب - کتاب شان براساس دنیاست !
با توجه به حال و هوای سیاسی اخیر برخی سیاسیون :
غرض نامه:
این روزها بر ما لازم شده
گاهی معجزه ها کنیم
گر نامه بری یافت نمی شود
کمی اعتماد به نسیم صبا کنیم