پاسخ:
اول الکلامنا بسم الله و بعدنا سلام
1- بنده با کسی دشمنی ندارم پس سیاه نمایی نکنید !
2- پرسیده بودید :
آیا در مسائلی که بازتاب حکومتی دارد باید به نظر و فتوای شخصی رجوع
کنیم یا گوش جان بسپاریم به امر ولی؟
لازم است یادآور محضرشریف تان شوم که تا 22 بهمن 57 انقلاب اسلامی به
پیروزی نرسیده بود و تا 12 فروردین 58 هم حکومت اسلامی تشکیل نشده بود – یعنی به
رسمیت عرف در نیامده بود ، منظورم همان رفراندوم است ! – پس امر حکومتی چه معنایی دارد ؟ و آیا ایشان پس
از نامه ی حضرت امام (ره) به اعلام مخالفت با امام پرداختند و حالت تقابل به نظر
امام گرفتند یا گفتند سمعا و طاعتا ؟
حضرت امام (ره) تا آن زمان به
عنوان رهبر نهضت شناخته شده بودند نه رهبر حکومت اما شاگردان ایشان تلاش داشتند از
نظر ایشان تخطی نکنند ، در مواردی هم که لازم بود از ایشان مدد می گرفتند و نظر می
خواستند !
3- این متن گفتگو با علامه را هم جهت اطلاع تان میگذارم :
علامه مصباح :
« یکی دوسال مانده بود به پیروزی انقلاب ، در اثر ارتباطاتی که مرحوم
مطهری با حضرت امام داشتند ، خطرهایی که از ناحیه ی این فکرهای انحرافی به وجود می
آمد به حضرت امام منتقل شد و توجه ایشان را جلب کرد . مخصوصا که افکار شریعتی پلی
بر افکار سیاسی – اعم از مذهبی و غیر مذهبی – شده بود ؛ در آن زمان ، چند گروه
سیاسی بودند که مستقیما از افکار شریعتی تغذیه می کردند ، ولی افکار او به وسیله
ای تبدیل شده بود که افرادی از اسلام سنتی دست بردارند و نسبت به عقایدشان تزلل
پیدا کنند . در نتیجه طعمه ی خوبی حتی برای گروه های الحادی می شدند ... افرادی از
خانواده های متدینین – حتی از فرزندان علماء –در اثر علاقه مندی به شریعتی و افکار
او کارشان به آنجا رسیده که فدائیان خلق ملحق شدند و در خط آنها قرار گرفتند ...
این اواخر ( نزدیک به پیروزی انقلاب ) حضرت امام نامه ای نوشتند و در آن خصوصا
تاکید کردند که مومنین مجالی برای اختلاط با کمونیست ها و کسانی که دارای افکار
الحادی هستند ، ندهند و خط خودشان را جدا کنند ، طوری نشود که آنها بتوانند از
اختلاط با جوان ها بهره برداری کنند ، یک نامه ی بسیار طولانی بود که یک مقداری
موثر واقع شد و کسانی که داشتند در دام گروه های التقاطی می افتادند یک مقداری
متوقف شدند ؛ ولی به هرحال این حرکت همچنان با شتاب ادامه داشت و هر روز عده ای را
به کام خودش فرو می برد و ما مانند مادری که فرزندش در آتش می افتد و نمی تواند
کاری برای نجاتش انجام دهد می سوختیم و ناظر انحراف جوان های مان بودیم و کاری هم
از دست مان بر نمی آمد و بلای بزرگ مان هم این بود که ارتباط با حضرت امام بسیار
سخت بود . حتی برای ما میسر نبود که با حضرت امام مکاتبه داشته باشیم و چند مرتبه
که برای مسائل مختلفی سعی کردیم نامه های از خودمان و سایر دوستانی که همکاری علمی
داشتیم را به حضرت امام برسانیم موفق نشدیم و آن نامه ها به حضرت امام نرسید .
یکی از دلایل این مسئله آن بود که بعضی از کسانی که ما فکر می کردیم
واسطه ی خوبی برای رساندن پیام ها و نامه ها هستند در کارشان اجتهاد می کردند و
نامه را عمدا به حضرت امام نمی رساندند ...
از ویژگی های حضرت امام این بود که به عنوان رهبر مبارزه می بایست همه
ی نیروهایی که به نحوی می توانستند در ساقط کردن رژیم گذشته نقشی داشته باشند را
به کار بگیرند و نگذارند از این جهت اختلافی بوجود بیاید و هر نوع حرکت دیگری که
با این هدف سازگار نبود ، آن را تایید نمی کردند . در آن وقت تمام توجه ایشان
متمرکز در این جهت بود . با اینکه گهگاهی از طرف مرحوم مطهری یا بوسیه ی نامه یا
حضورا مطالبی بیان شده بود اما ایشان عملا در سطح جامعه چیزی ابراز نمی کرد .
بله ! شنیدم (حضرت امام) نامه ای به آقای مطهری نوشته بودند که شخص
معهود را که شریعتی باشد یا اصلاحش کنید یا بیرونش . ولی صلاح نمی دانستند خودشان
در سطح عموم چیزی را مطرح کنند که باعث کندی حرکت مبارزه شود چون شاید اکثر کسانی
که در مبارزه شرکت داشتند به نحوی متاثر از افکار شریعتی بودند و اگر می خواستند
کلیه ی اینها را کنار بزنند علی می ماند و حوضش !
متاسفانه بعد از انقلاب هم با اینکه مطالب نسبتا صریحی از حضرت امام
شنیده شد با هم کسانی بر مشی خودشان باقی ماندند و هنوز هم در دستگاه های عالی
کشور کسانی هستند که این افکار را دارند و تایید می کنند .
قبل از پیروزی انقلاب ، حضرت امام مطرح شدن مسئله ای غیر از رژیم را
صلاح نمی دانستند و نهایت چیزی که انجام دادند یک پیز کلی بود که نیروهای غیر
اسلامی در بین مسلمین نفوذ نکنند ولی شواهد و فرمایشات خصوصی که از ایشان شنیده
شده بود دال بر این بود که اگر اصل مبارزه مطرح نبود و اینکه باید تمام افکار در
همان مسیر متمرکز بشود ، ایشان خیلی چیزها را می فرمودند .
شواهدی بود که دلالت بر این مطلب می کرد . یکی از کسانی که به این
مسئله توجه پیدا کرده بود مرحوم حاج آقا مصطفی (خمینی) بود که شدیدا با این حرکت
یعنی رواج افکار شریعتی مخالف بود و مطالبی نقل شده که داعی ندارم نقل بکنم . 1
روش برخورد شهید مطهری در برخورد با افکار شریعتی همچون علامه ی مصباح
بود . ولی چرا این روزها هیچکس از ایشان نقد نمی کند و ایراد نمی گیرد ؟ آیا وجود
حضرت آقای مصباح بالعکس شهید مطهری که وجود فیزیکی ندارند برای برخی ضرر آفرین
نیست که تلاش دارند ایشان را که یکی از دوستان شهید بهشتی بوده در تقابل با ایشان
قرار دهند ؟
4- پس از تشکیل حکومت اسلامی آقایان مدعی بی تدبیری ایشان یک مصداق از
عملکرد ایشان بیاورند که باعث رنجش حضرت امام و حضرت آقا (روحی لهما فداء) شده
باشد که این دو بزرگ مرد بخواهند صریحا وارد موضع گرفتن بشوند . حاشا و کلا !
5- ایشان به یقین جزو عمارهای انقلاب است و با اشکال من و امثال شما از
این دایره خارج نمی شود ! اما یادمان نمیرود اظهارات برخی از آقایانی را که موجب
شد صدای علما و مراجع تقلید در بیاید و شخصا مقام معظم رهبری در خطبه های نماز
جمعه به اشتباه بودن آن حرف و کلام اشاره کنند . رهبری که میبایست به فکر مسائل
کلان باشد در بسیاری از جاها به حل بحران آفرینی های مدعیان عمار انقلاب و رهبری
پرداختند . مگر آنکه فرض کنیم که مراجع تقلید و علمای دین به ظن ما محکوم به
ندانستن هستند (نستجیربالله) یا طرف مقابل سوءنیتی داشته که صدای عالمان دین را که
از من و شما بیشتر با آیات و روایات مانوس هستند در آورده است !!! اظهار نظر در
مورد ملت اسرائیل (!) ، یکشنبه سیاه مجلس ، ورود آقا به موضوع وزیر اطلاعات ، هم و
غم آقای مشایی برای آوردن لوح کوروش و نمایش آن در تهران ، در آمدن صدای مراجع و
علمای دین بخاطر برخی اظهار نظرها ، ناراحت نمودن آقا تا جایی که ایشان بیاید
بفرماید من فعلا نصیحت میکنم ! ،
5- راستی چرا این روزها آقا در مورد مذاکره با آمریکا بحث میکنند ؟ آیا
مردم خواهان برقراری رابطه هستند ؟ آیا احمد آقای میوه فروش محله ی ما از فشار
آمریکا در جهت بالا بردن قیمت گوجه به ستوه آمده است ؟ آیا دهیار گل تپه ی علیا
دارد از مواضع انقلابی اش کوتاه می آید ؟ آیا دل فرماندار ویژه (!) شهرری از
فشارهای تحریم آمریکای نامرد در کاهش بودجه 91 و 92 به درد آمده است ؟ یا آنکه مدیران ارشد کشور
ابراز تمایل میکنند و مذاکره را مطرح می کنند که آقا مجبور میشود چندباره به این
مهم پاسخ بدهند .
6- درباره ی مناظره ؛ شما را به گفتگویی که بین شما و آقای قدیری ابیانه
در پایان کرسی آزاد اندیشه با موضوع رابطه با آمریکا که توسط جامعه اسلامی دانشگاه
در ترم پیش برگزار شد ارجاع میدهم و بلکه یادآور میشوم که آقای ابیانه فرمودند
آماده ام با آقای مشایی مناظره کنند و آنجا هم شما نام همان روحانی را آوردید و
البته ایشان بوسیله ی تبلتی که همراه داشتند اسنادی را به شما نشان دادند بعد بنده دنبال شما و آقای صالح طهماسبی گشتم اما
شما دیگه در صحنه ی گفتگو نبودید . این را جهت یادآوری اعلام آمادگی قبلی تان عرض
کردم !
7- شاید شما شاخص ترین فرد در دانشگاه بودید که از نزدیک ، ظن ما را نسبت
به خودتان در مجموعه انجمن لمس کردید .
اینگونه نیست ؟ وگرنه ما هم در وجود خود رندی خاصی داشته و داریم و می توانستیم در
آن زمان کارهای زیر زمینی شما را (نه مفهوم بد کلمه بلکه کارهایی که بدون اطلاع
حقیر به عنوان دبیر مجموعه انجام میدادید) پیراهن عثمان کنیم اما نکردیم اما گه
گداری آن رو کردن نامه ها را به چشم خاطره ی طنز خود با خود مرور میکنم و های های
به حماقت آمریکا و اسرائیل می خندم و برای پیروزی اسلام خواهان بحرینی و کشورهای
منطقه دعا میکنم .
8- زمانی ملیت در تعارض با دین است که بخواهد اسلام را تضعیف کند . آن
جملات شهید آوینی ( میدانستی بچه محل ما بوده؟) را هم که شما بدان استناد می کنید
من میبایست بدانم قبلش و بعدش چه بوده ودر چه شرایط زمانی و مکانی گفته و علتش چه
بوده وگرنه من اولین باری ست که این جملات را با اسم شهید آوینی می خوانم . (یادم
بینداز کتابهای دیگر آسیدمرتضی را هم بگیرم بخوانم) در غیر ایصورت قضاوت بدون
آگاهی باطل است !
9- یک مومن نبایستی عینک دشمنی را با دشمن از چشمان خود بردارد همچنانکه
باید رحماء بینهم را هم ملاک عمل خود با دوستان قرار دهد . پس اصرار بیجا نکنید ! میترسم از این توصیه تان خیلی از حسن ظن ما
سوءاستفاده کنند چنانچه از کسانی که انتظار برادری داشتیم دیدیم و چشیدیم و
رنجیدیم .
10 من هم به شما یک توصیه که نه بلکه پیشنهاد بدهم : شما به ادعیه وارده
در مفاتیح الجنان همچون زیارت آل یس هم می توانید مراجعه فرمایید . تعابیر زیبایی
را هم می توانید از ادعیه های وارده برداشت کنید و در پایان یادداشت هاتون درج
کنید . این کار البته مانع گفتن زنده باد بهارتان نشود خدای ناکرده بلکه یک کار
فرهنگی هم محسوب میشود . مثلا منی را که رجوع کمی به مفاتیح دارم با تعابیر گمنام
مانده بیشتر آشنا میکند انشاءالله .
11- در پایان میخواستم نظرتان را درمورد قالب وبلاگم بدانم . اگر خوبه که
هیچ . اگر هم که نه پیشنهادتون چیه ؟
12- عرضی هم به محضر مولامون داشته باشیم که ای سید ما و ای مولای ما دعا
کن برای هدایت ما ! آقاجان ببین رسم و رسوم ایرانی خود را که عمری چند هزار ساله
دارد امسال فدای یک تار از چادر مادرتان و عزای مادرتان کردیم ! منتی نیست آقای من
وظیفه ی ماست ! به حسب اجر رسالتی ست که بر دوش ماست ! این روزها هرچند در فصل
جوانه زدن درخت ها هستیم و بهار آمده است و میبایست شاد باشیم و نوروز را جشن
بگیریم اما آقاجان ما عید خود را فدای عزای مادرتان کردیم ! بیایید و ما را هم
قابل بدانید برای این عزاداری ها ! ایرانیت من ، ملیت من ، پدر من ، مادر من ، همه
دار و ندار من فدای یک تار عبای شما ! دعا کن برای ما !
آقاجان ما هرکه را در موقع سال تحویل دیدیم ، دیدیم ذکر یا مقلب
القلوب به لب دارد ، قرآن می خواند ، دعا می خواند ، الاتماس دعا دارد ، سال گذشته
هویزه بودم دیدم چگونه مردم با شهداء صفا می کردند ، دو- سه سال پیش هم حرم آقا
شاه عبدالعظیم حسنی بودم و حاج غلامرضا رضازاده پیش از سال تحویل دعای توسل را می
خواند ، تلویزیون هم وقتی اجتماع مردم در حرم آقا امام رضا (ع) را در زمان تحویل
سال نشان میداد دلم را به تنگی می کشید و می خواستم تا دو تا بال میداشتم تا به آن
ارض طوس پر می کشیدم .
خلاصه آقاجان ما بیسوادیم ! تفاوت ملیت را با تدین نمیدانیم اما با
همین بی سوادی مان دوست داریم فدای شما شویم ! قابل مان بدان مثل شهید همت که با
توجه به آموخته های دینش می گفت چه پیروز شویم و چه پیروز نشویم پیروزیم ! همان
شهدایی که به رسم دین شان دست از ولایت بر نداشتند !
کاش این روزها که شال عزای مادرتان بر دوش تان است من کمتر شادمانی و
زنده باد مرده باد کنم ! جمال حضرتت را عشقه . جمال نوکراتو عشقه ! دعای تان بدرقه
ی نوکری مان
سلام علی آل یس السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته السلام علیک
یا تالی کتاب الله و ترجمانه ادرکنی ادرکنی ادرکنی ...
13- حقیر مطلب را در این موضوع تمام شده میدانم .
یا حق
پاورقی :
گفتمان مصباح - ص 260
آقای مصباح جزو تئوری پردازان و صاحب نظران در حکومت اسلامی ست ! شهید بهشتی را هم آزار و ایذا می نمودند چون یار و یاور انقلاب و امام بود. ایشان هم جفاهای زمان را به خاطر اسلام دوستی اش تحمل می کند چون میداند انحراف از دین آغاز بدبختی بشر است .
خدا حفظ کنه این امید رهبری و انقلاب را !