... ماه نیّر ! بتاب بر ستاره ی بی فروغ

وبلاگ شخصی مصطفی روحی

مصباح ستیزی در روز روشن

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۰۴ ق.ظ
              مناظره اول و دوم      " مناظراتی به سبک دو دانشجو "     مناظره سوم و چهارم
   این روزها که در سوریه مخالفان بشار اسد اسلحه به دست گرفته اند و به جنایت میپردازند و آل یهود در بحرین اسلحه بطرف مردم میگیرد و تل آویو خط و نشان برای مبارزان فلسطینی می کشد و کاخ سفیدنشینان حمایت همه جانبه از مخالفین سوری میکنند و اتحادیه عرب در جهت نابودی سوریه تلاش میکند و قیام های اسلامی عربستان توسط آل یهود سرکوب میشود و در ایران که مردم و مسولین دارند چاره می اندیشند تا سال 92 را پر از حماسه کنند اما در داخل کشور خودمان هم کسانی بوده و هستند که اسلحه ی علما را بر دست گرفته اند و از همان ابزار جهت خدشه وارد کردن به چهره ی مبارک شان استفاده می کنند . " مداد العلمایی که افضل از خون شهداست " .
   علامه ی مصباح چهره ای شاخص در جریان مبارزات پیش از انقلاب و یاوری امین پس از انقلاب برای امام  و رهبری عزیز بوده اند . کسی که مقام معظم رهبری ایشان را پر کننده ی خلاء علامه ی طباطبایی و شهید مطهری معرفی کرده اند .
   اما این شخصیت والا مقام و محترم در دوران اصلاحات بوسیله ی روزنامه های زنجیره ای که از ترفندهایی همچون سانسور و تحریف در سخنان شان استفاده می نمودند از وی چهره ای خشن و ضد جریان انقلاب اسلامی یاد می کردند . تا جایی که رئیس دولت اصلاحات که مورد نقدهای جدی حضرت علامه مصباح از تریبون نماز جمعه تهران قرار گرفته بود از وی به عنوان تئوریسین خشونت یاد می کند و رئیس مجلس آن وقت یعنی مهدی کروبی هم بدون اطلاع دقیق از سخنان کامل حضرت علامه در صحن علنی مجلس به انتقاد از ایشان می پردازد تا جایی که وقتی دفتر حضرت علامه جوابیه ای به سخنان کروبی می فرستد ایشان از قرائت آن جوابیه در مجلس امتناع می ورزد . این عدم اقدام در صورتی بوسیله ی یار امام (!) مدیریت شد که حضرت امام خمینی (ره) در جایی فرموده بودند که اگر شبهه ای و اتهامی برعلیه کسی در فضای مجلس ، دولت و در کل ، کشور مطرح میشود باید او نیز از حق خود و ظلم روا داشته بر خودش بتواند دفاع کند و این کار بر دوش مسئولین است .
  یادم هست در دیدار مقام معظم رهبری با دانشجویان (رمضان 1391) حضرت آقا به دانشجویان توصیه نمودند که سطح معرفت شان را در حد چندتا سایت و روزنامه قرار ندهند و بدان اکتفا نکنند . شاید من و شما هم جزو افرادی باشیم که مورد خطاب حضرت آقا بوده ایم !
   این روزها برخی روش و منش روزنامه های زمان دولت اصلاحات را پیش گرفته اند و فقط با تغییر واژه ها باز به تکرار همان مضمون و شبهات مقالات سیاه اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد پرداخته اند و قصد لجن مال نمودن و سیاه نشاندن شخصیت جناب مصباح را دارند . اما نمیدانند که انداختن مهر و محبت اولیای خدا به دل مردم را خود خداوند متعال بر عهده گرفته است ! مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین !
   این پست را گذاشتم تا کمی متنبه تر بشویم و نیز کتابی را معرفی کنم که به زندگی نامه و دیدگاه های حضرتش تا سال 84  پرداخته است :
   " گفتمان مصباح " کتابی است که رضا صنعتی مولف آن بوده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را چاپ نموده است .
    در پایان همه ی دوستان اهل مطالعه و تحقیق را به خواندن این کتاب تشویق و ترغیب می نمایم و از نشست و برخواست و گفتگو با عنادورزان لجوج بر حذرتان میدارم چرا که وقتی یک خمیازه میتواند در طرف مقابل تان اثر بگذارد خصوصیات اخلاقی یک همراه یا دوست بد و ناخلف نیز به مراتب می تواند تاثیر گذارتر باشد.
   یادمان باشد این دین و ایمانی را که داریم از طریق علمای دین و مراجع تقلیدمان بدست آورده ایم ، حواس مان باشد کسی نتواند با نوشتن مطلب و مقاله ای بین ما و ایشان فاصله بیندازد که اگر چنین شد انحرافات بعدی نیز به سراغ مان خواهند آمد !
موافقین ۶ مخالفین ۲ ۹۲/۰۱/۱۹

نظرات  (۱۹)

جدایی من و دین مداران هرگز ! هرگز !
آقای مصباح جزو تئوری پردازان و صاحب نظران در حکومت اسلامی ست ! شهید بهشتی را هم آزار و ایذا می نمودند چون یار و یاور انقلاب و امام بود. ایشان هم جفاهای زمان را به خاطر اسلام دوستی اش تحمل می کند چون میداند انحراف از دین آغاز بدبختی بشر است .
خدا حفظ کنه این امید رهبری و انقلاب را !
کسی رو که خدا بخواد بهش عزت بده همه عالمم جمع بشن نمیتونند کوچکش کنن. ضمنا پنجشنبه منزل شهید افراخته هیئت یادت نره
پاسخ:
سلام مسعود جان !
انشاءالله به شرط حیات
۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۵ مرتضی هادی زاده
در ابتدا از دوستانی که میخواند این نظر را بخوانند، خواهش میکنم تا ابتدا به آدرس زسر بروند و نظرات بنده و جناب روحی را در قسمت نظرات بخوانند و بعد این نظر را مطالعه کنند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ(سوره مبارکه حجرات آیه 6)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر دروغگویى برون شده از فرمان خداى ، به شما خبرى آورد ، نیک بررسى کنید تا مبادا نادانسته به مردمى آسیب رسانید، و آنگاه بر آنچه کردید پشیمان گردید
جناب روحی اصلا بحث بر روی نقد عملکر قبل از انقلاب جناب مصباح، و یا افراشتن پرجم مصباح ستیزی و یا نفی خدمات ارزنده علمی که ایشان نیست بلکه بر عکس نحوه عملکرد ایشان در مساطل سیاسی و شاگردان ایشان که به فول شهید بهشتی:"این نوع موضع‏گیرى‏ ها(مواضع جناب مصباح و شاگردان ایشان) بسیارى از افراد را به یاد چماق‏هاى تکفیرى مى ‏اندازد که در تاریخ درباره عصر تفتیش عقاید کلیسا و قرون وسطى خوانده‏ اند و موجب مى‏ شود که زمینه‏ هاى مثبت و ارزنده هدایت نسل جوان که امروز در دسترس دوستان علاقه‏ مند قرار گرفته تباه شود"شهید بهشتی در ادامه موضع گیری های ایشان را "جنجالى و جنجال ‏آفرین و تحریک‏ آمیز" میخواند.
برادر بزرگوار این انتقادی است که شهید والا مقام بهشتی(ره) بر جناب مصباح داشته اند نه روزنامه های اصلاحاتی و یا خاتمی وکروبی و امثالهم و یا حتی یاران احمدی نژاد.فتامل!
خوب است به بهانه دشمنی با گروهی تمام عقایدشان را نقض و با دوستی با گروه دیگر تمامی عقاید را نبپذیریم. ما مکلف هستیم به اندیشیدن.
شما اشاره داشتید که چرا امام بزرگوار مردم را برای رفع سوالات به شهید مطهری ارجاع دادند نه شریعتی؟ باید بگویم که بنده در مقام نقی و یااثبات شریعتی برنخواسته ام که به این سوال شما جواب دادهم .بنده از یک رویداد تارخی استفاده کردم تا نوع نگرش جناب مصباح به مسائل را در مقابل مواجه مقتدایم آیت الله خامنه ای و بهشتی بسنجم. برای یافتن عیار هر چیزی باید آن را با اصلش سنجید تا عیارش نمایان شود.
شما اشاره داشتید دیدگاه جناب مصباح مقابله ی با هرگونه خطر بوده حتی دم دستی نه اینکه آن را موکول به زمان های بعدی کنیم. باید خدمت عزیزتان عرض کنم که بله بنده هم با شما هم عقیده هستم وبخاطر همین خصوصیت جناب مصباح است که امثال بنده به ایشان انتقاد داریم. در این باره چند سوال میپرسم.
آیا در مسائلی که بازتاب حکومتی دارد باید به نظر و فتوای شخصی رجوع کنیم یا گوش جان بسپاریم به امر ولی؟
جناب مصباح در زمینه شریعتی کار را به جایی رساند که امام خمینی که در آن مقطع طرح هر مسئله ای جز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی را انحراف از مسیر انقلاب می دانست، با ارسال پیامی به ایران خواستار پایان دادن به مباحث اختلاف برانگیزی چون کتاب "شهید جاوید" و "مسئله ی علی شریعتی" شد و بدین گونه آتش اختلافات برای مدتی فرو نشست
در زمینه شریعتی اگر در پدیریم که شریعتی انحراف داشته و جناب مصباح به درستی به این نتیجه رسیده. حال سوال بنده این است آیا عمل ایشان درست بوده که امام را از آن سر دنیا وادر به موضع گیری میکند. 
آیا با این تفکر میتوانیم ادعای عمار رهبری داشته باشیم؟
برادر بزرگوار جناب روحی شما پرسیدید که :" چرا آ. مشایی هیچگاه به مناظره ی شاگردان آقای مصباح لبیک نگفتند ؟ آیا این نشان از ضعف ساختار فکری ایشان ندارد؟"
مهندس مشایی برای دامن نزدن به مباحثی که از نظر ولایت فقیه مسائل فرعی خوانده میشود شخصا به مناظره ننشسته البته این را هم باید دید که چه کسی از ایشان دعوت کرده. آیا اصلن کسی از ایشان دعوت کرده. واما نکته قابل توجه این است که حجت الاسلام شریف زاده که از روحانیون طرف دار ایشان میباشد و از جایگاه علمی نیز در مرتبه بالایی قرار دارند چنیدین بار از آقایان ذوالنور، روانبخش ،نبویان ،مطهری و... خواسته اند تا برسر عقاید مهندس مشایی به مناظره بنشینند تا اینکه حق در تاریکی نماند ولی هیچ کدام از این آقایان قبول نکردند. و جالب تر ابنکه جناب روانبخش به ایشان متذکر شده اند ما دو روحانی نباید بیاییم بر سر یک کت و شلواری دعوا کنیم .
من از طرف حاجاقا شریف زاده به شما و مابقی دوستانتان اعلام میکنم شما با  هرکدام از شاگردان جناب مصباح مناظره تنظیم کنید، من قول حاجاقا شریف زاده رو به شما میدهم .
جناب روحی مجددا متذکر میشوم که دغدغه من و امثال من تاید صلاحیت شدن یا نشدن مهند نیست، این دغدغه حسین شریعت مداری و شریعت مداری هاست که امروزه به محوریت این موضوع با اکبر گنجی نیز تفاهم گفتمانی پیدا کرده اند.
شاید این جمله از شهید آوینی برایتان جالب باشد که میگوید: " کسانی که دفاع کردند(در جنگ هشت ساله) همین بچه مسلمان ها بودند که برای این وطن زحمت کشیدند. من به شدت وطن دوست هستم، سرم را برای ایران میدهم"
مجددا تکرار میکنم: وطن در مقابل دین قرار ندارد این اشتباه شماست که این دو را در تعارض با هم میبینیدد.
بازهم به قول آوینی:"من اصلا معتقد به تعارض ملیت و دین نیستم"

یک توصیه دوستانه نیز دارم و آن اینکه این عینک دشمنی و اتهام را از چشمان خو برارید و با ظن نیک به دیگران بنگرید این را خداوند می فرماید: لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا
ما هم برای اعتلای نام بلند ایران اسلامی در جهان و صدور آن به جهانیان می کوشیم و هدفی نداریم جز محقق شدن حاکمیت انسان کامل-حضرت بقیه الله (عج)
السلام علیک یا ربییع الانام و نضره الایام. سلام بر تو ای بهار انسانها و خرمی دوران ها
بی تو اینجاهمه در حبس ابد تبعیدند  /سالها،هجری وشمسی همه بی خورشیدند
تو بیایی  همه ی  ثانیه ها ، ساعتها / ازهمین روز،همین لحظه،همین دم  عیدند
زنده باد بهار  
پاسخ:
پاسخ:
اول الکلامنا بسم الله و بعدنا سلام

1- بنده با کسی دشمنی ندارم پس سیاه نمایی نکنید !

2- پرسیده بودید :

آیا در مسائلی که بازتاب حکومتی دارد باید به نظر و فتوای شخصی رجوع کنیم یا گوش جان بسپاریم به امر ولی؟

لازم است یادآور محضرشریف تان شوم که تا 22 بهمن 57 انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود و تا 12 فروردین 58 هم حکومت اسلامی تشکیل نشده بود – یعنی به رسمیت عرف در نیامده بود ، منظورم همان رفراندوم است ! –  پس امر حکومتی چه معنایی دارد ؟ و آیا ایشان پس از نامه ی حضرت امام (ره) به اعلام مخالفت با امام پرداختند و حالت تقابل به نظر امام گرفتند یا گفتند سمعا و طاعتا ؟

 حضرت امام (ره) تا آن زمان به عنوان رهبر نهضت شناخته شده بودند نه رهبر حکومت اما شاگردان ایشان تلاش داشتند از نظر ایشان تخطی نکنند ، در مواردی هم که لازم بود از ایشان مدد می گرفتند و نظر می خواستند !

3- این متن گفتگو با علامه را هم جهت اطلاع تان میگذارم :

علامه مصباح :

« یکی دوسال مانده بود به پیروزی انقلاب ، در اثر ارتباطاتی که مرحوم مطهری با حضرت امام داشتند ، خطرهایی که از ناحیه ی این فکرهای انحرافی به وجود می آمد به حضرت امام منتقل شد و توجه ایشان را جلب کرد . مخصوصا که افکار شریعتی پلی بر افکار سیاسی – اعم از مذهبی و غیر مذهبی – شده بود ؛ در آن زمان ، چند گروه سیاسی بودند که مستقیما از افکار شریعتی تغذیه می کردند ، ولی افکار او به وسیله ای تبدیل شده بود که افرادی از اسلام سنتی دست بردارند و نسبت به عقایدشان تزلل پیدا کنند . در نتیجه طعمه ی خوبی حتی برای گروه های الحادی می شدند ... افرادی از خانواده های متدینین – حتی از فرزندان علماء –در اثر علاقه مندی به شریعتی و افکار او کارشان به آنجا رسیده که فدائیان خلق ملحق شدند و در خط آنها قرار گرفتند ... این اواخر ( نزدیک به پیروزی انقلاب ) حضرت امام نامه ای نوشتند و در آن خصوصا تاکید کردند که مومنین مجالی برای اختلاط با کمونیست ها و کسانی که دارای افکار الحادی هستند ، ندهند و خط خودشان را جدا کنند ، طوری نشود که آنها بتوانند از اختلاط با جوان ها بهره برداری کنند ، یک نامه ی بسیار طولانی بود که یک مقداری موثر واقع شد و کسانی که داشتند در دام گروه های التقاطی می افتادند یک مقداری متوقف شدند ؛ ولی به هرحال این حرکت همچنان با شتاب ادامه داشت و هر روز عده ای را به کام خودش فرو می برد و ما مانند مادری که فرزندش در آتش می افتد و نمی تواند کاری برای نجاتش انجام دهد می سوختیم و ناظر انحراف جوان های مان بودیم و کاری هم از دست مان بر نمی آمد و بلای بزرگ مان هم این بود که ارتباط با حضرت امام بسیار سخت بود . حتی برای ما میسر نبود که با حضرت امام مکاتبه داشته باشیم و چند مرتبه که برای مسائل مختلفی سعی کردیم نامه های از خودمان و سایر دوستانی که همکاری علمی داشتیم را به حضرت امام برسانیم موفق نشدیم و آن نامه ها به حضرت امام نرسید .

یکی از دلایل این مسئله آن بود که بعضی از کسانی که ما فکر می کردیم واسطه ی خوبی برای رساندن پیام ها و نامه ها هستند در کارشان اجتهاد می کردند و نامه را عمدا به حضرت امام نمی رساندند ...

از ویژگی های حضرت امام این بود که به عنوان رهبر مبارزه می بایست همه ی نیروهایی که به نحوی می توانستند در ساقط کردن رژیم گذشته نقشی داشته باشند را به کار بگیرند و نگذارند از این جهت اختلافی بوجود بیاید و هر نوع حرکت دیگری که با این هدف سازگار نبود ، آن را تایید نمی کردند . در آن وقت تمام توجه ایشان متمرکز در این جهت بود . با اینکه گهگاهی از طرف مرحوم مطهری یا بوسیه ی نامه یا حضورا مطالبی بیان شده بود اما ایشان عملا در سطح جامعه چیزی ابراز نمی کرد .

بله ! شنیدم (حضرت امام) نامه ای به آقای مطهری نوشته بودند که شخص معهود را که شریعتی باشد یا اصلاحش کنید یا بیرونش . ولی صلاح نمی دانستند خودشان در سطح عموم چیزی را مطرح کنند که باعث کندی حرکت مبارزه شود چون شاید اکثر کسانی که در مبارزه شرکت داشتند به نحوی متاثر از افکار شریعتی بودند و اگر می خواستند کلیه ی اینها را کنار بزنند علی می ماند و حوضش !

متاسفانه بعد از انقلاب هم با اینکه مطالب نسبتا صریحی از حضرت امام شنیده شد با هم کسانی بر مشی خودشان باقی ماندند و هنوز هم در دستگاه های عالی کشور کسانی هستند که این افکار را دارند و تایید می کنند .

قبل از پیروزی انقلاب ، حضرت امام مطرح شدن مسئله ای غیر از رژیم را صلاح نمی دانستند و نهایت چیزی که انجام دادند یک پیز کلی بود که نیروهای غیر اسلامی در بین مسلمین نفوذ نکنند ولی شواهد و فرمایشات خصوصی که از ایشان شنیده شده بود دال بر این بود که اگر اصل مبارزه مطرح نبود و اینکه باید تمام افکار در همان مسیر متمرکز بشود ، ایشان خیلی چیزها را می فرمودند .

شواهدی بود که دلالت بر این مطلب می کرد . یکی از کسانی که به این مسئله توجه پیدا کرده بود مرحوم حاج آقا مصطفی (خمینی) بود که شدیدا با این حرکت یعنی رواج افکار شریعتی مخالف بود و مطالبی نقل شده که داعی ندارم نقل بکنم . 1

روش برخورد شهید مطهری در برخورد با افکار شریعتی همچون علامه ی مصباح بود . ولی چرا این روزها هیچکس از ایشان نقد نمی کند و ایراد نمی گیرد ؟ آیا وجود حضرت آقای مصباح بالعکس شهید مطهری که وجود فیزیکی ندارند برای برخی ضرر آفرین نیست که تلاش دارند ایشان را که یکی از دوستان شهید بهشتی بوده در تقابل با ایشان قرار دهند ؟

4- پس از تشکیل حکومت اسلامی آقایان مدعی بی تدبیری ایشان یک مصداق از عملکرد ایشان بیاورند که باعث رنجش حضرت امام و حضرت آقا (روحی لهما فداء) شده باشد که این دو بزرگ مرد بخواهند صریحا وارد موضع گرفتن بشوند . حاشا و کلا !

5- ایشان به یقین جزو عمارهای انقلاب است و با اشکال من و امثال شما از این دایره خارج نمی شود ! اما یادمان نمیرود اظهارات برخی از آقایانی را که موجب شد صدای علما و مراجع تقلید در بیاید و شخصا مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه به اشتباه بودن آن حرف و کلام اشاره کنند . رهبری که میبایست به فکر مسائل کلان باشد در بسیاری از جاها به حل بحران آفرینی های مدعیان عمار انقلاب و رهبری پرداختند . مگر آنکه فرض کنیم که مراجع تقلید و علمای دین به ظن ما محکوم به ندانستن هستند (نستجیربالله) یا طرف مقابل سوءنیتی داشته که صدای عالمان دین را که از من و شما بیشتر با آیات و روایات مانوس هستند در آورده است !!! اظهار نظر در مورد ملت اسرائیل (!) ، یکشنبه سیاه مجلس ، ورود آقا به موضوع وزیر اطلاعات ، هم و غم آقای مشایی برای آوردن لوح کوروش و نمایش آن در تهران ، در آمدن صدای مراجع و علمای دین بخاطر برخی اظهار نظرها ، ناراحت نمودن آقا تا جایی که ایشان بیاید بفرماید من فعلا نصیحت میکنم ! ،

5- راستی چرا این روزها آقا در مورد مذاکره با آمریکا بحث میکنند ؟ آیا مردم خواهان برقراری رابطه هستند ؟ آیا احمد آقای میوه فروش محله ی ما از فشار آمریکا در جهت بالا بردن قیمت گوجه به ستوه آمده است ؟ آیا دهیار گل تپه ی علیا دارد از مواضع انقلابی اش کوتاه می آید ؟ آیا دل فرماندار ویژه (!) شهرری از فشارهای تحریم آمریکای نامرد در کاهش بودجه 91 و 92  به درد آمده است ؟ یا آنکه مدیران ارشد کشور ابراز تمایل میکنند و مذاکره را مطرح می کنند که آقا مجبور میشود چندباره به این مهم پاسخ بدهند .  

6- درباره ی مناظره ؛ شما را به گفتگویی که بین شما و آقای قدیری ابیانه در پایان کرسی آزاد اندیشه با موضوع رابطه با آمریکا که توسط جامعه اسلامی دانشگاه در ترم پیش برگزار شد ارجاع میدهم و بلکه یادآور میشوم که آقای ابیانه فرمودند آماده ام با آقای مشایی مناظره کنند و آنجا هم شما نام همان روحانی را آوردید و البته ایشان بوسیله ی تبلتی که همراه داشتند اسنادی را به شما نشان دادند  بعد بنده دنبال شما و آقای صالح طهماسبی گشتم اما شما دیگه در صحنه ی گفتگو نبودید . این را جهت یادآوری اعلام آمادگی قبلی تان عرض کردم !

7- شاید شما شاخص ترین فرد در دانشگاه بودید که از نزدیک ، ظن ما را نسبت به خودتان در مجموعه انجمن لمس کردید  . اینگونه نیست ؟ وگرنه ما هم در وجود خود رندی خاصی داشته و داریم و می توانستیم در آن زمان کارهای زیر زمینی شما را (نه مفهوم بد کلمه بلکه کارهایی که بدون اطلاع حقیر به عنوان دبیر مجموعه انجام میدادید) پیراهن عثمان کنیم اما نکردیم اما گه گداری آن رو کردن نامه ها را به چشم خاطره ی طنز خود با خود مرور میکنم و های های به حماقت آمریکا و اسرائیل می خندم و برای پیروزی اسلام خواهان بحرینی و کشورهای منطقه دعا میکنم .

8- زمانی ملیت در تعارض با دین است که بخواهد اسلام را تضعیف کند . آن جملات شهید آوینی ( میدانستی بچه محل ما بوده؟) را هم که شما بدان استناد می کنید من میبایست بدانم قبلش و بعدش چه بوده ودر چه شرایط زمانی و مکانی گفته و علتش چه بوده وگرنه من اولین باری ست که این جملات را با اسم شهید آوینی می خوانم . (یادم بینداز کتابهای دیگر آسیدمرتضی را هم بگیرم بخوانم) در غیر ایصورت قضاوت بدون آگاهی باطل است !

9- یک مومن نبایستی عینک دشمنی را با دشمن از چشمان خود بردارد همچنانکه باید رحماء بینهم را هم ملاک عمل خود با دوستان قرار دهد . پس اصرار بیجا نکنید !  میترسم از این توصیه تان خیلی از حسن ظن ما سوءاستفاده کنند چنانچه از کسانی که انتظار برادری داشتیم دیدیم و چشیدیم و رنجیدیم .

10 من هم به شما یک توصیه که نه بلکه پیشنهاد بدهم : شما به ادعیه وارده در مفاتیح الجنان همچون زیارت آل یس هم می توانید مراجعه فرمایید . تعابیر زیبایی را هم می توانید از ادعیه های وارده برداشت کنید و در پایان یادداشت هاتون درج کنید . این کار البته مانع گفتن زنده باد بهارتان نشود خدای ناکرده بلکه یک کار فرهنگی هم محسوب میشود . مثلا منی را که رجوع کمی به مفاتیح دارم با تعابیر گمنام مانده بیشتر آشنا میکند انشاءالله .

11- در پایان میخواستم نظرتان را درمورد قالب وبلاگم بدانم . اگر خوبه که هیچ . اگر هم که نه پیشنهادتون چیه ؟

12- عرضی هم به محضر مولامون داشته باشیم که ای سید ما و ای مولای ما دعا کن برای هدایت ما ! آقاجان ببین رسم و رسوم ایرانی خود را که عمری چند هزار ساله دارد امسال فدای یک تار از چادر مادرتان و عزای مادرتان کردیم ! منتی نیست آقای من وظیفه ی ماست ! به حسب اجر رسالتی ست که بر دوش ماست ! این روزها هرچند در فصل جوانه زدن درخت ها هستیم و بهار آمده است و میبایست شاد باشیم و نوروز را جشن بگیریم اما آقاجان ما عید خود را فدای عزای مادرتان کردیم ! بیایید و ما را هم قابل بدانید برای این عزاداری ها ! ایرانیت من ، ملیت من ، پدر من ، مادر من ، همه دار و ندار من فدای یک تار عبای شما ! دعا کن برای ما !

آقاجان ما هرکه را در موقع سال تحویل دیدیم ، دیدیم ذکر یا مقلب القلوب به لب دارد ، قرآن می خواند ، دعا می خواند ، الاتماس دعا دارد ، سال گذشته هویزه بودم دیدم چگونه مردم با شهداء صفا می کردند ، دو- سه سال پیش هم حرم آقا شاه عبدالعظیم حسنی بودم و حاج غلامرضا رضازاده پیش از سال تحویل دعای توسل را می خواند ، تلویزیون هم وقتی اجتماع مردم در حرم آقا امام رضا (ع) را در زمان تحویل سال نشان میداد دلم را به تنگی می کشید و می خواستم تا دو تا بال میداشتم تا به آن ارض طوس پر می کشیدم .

خلاصه آقاجان ما بیسوادیم ! تفاوت ملیت را با تدین نمیدانیم اما با همین بی سوادی مان دوست داریم فدای شما شویم ! قابل مان بدان مثل شهید همت که با توجه به آموخته های دینش می گفت چه پیروز شویم و چه پیروز نشویم پیروزیم ! همان شهدایی که به رسم دین شان دست از ولایت بر نداشتند !

کاش این روزها که شال عزای مادرتان بر دوش تان است من کمتر شادمانی و زنده باد مرده باد کنم ! جمال حضرتت را عشقه . جمال نوکراتو عشقه ! دعای تان بدرقه ی نوکری مان

سلام علی آل یس السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه ادرکنی ادرکنی ادرکنی ...

13- حقیر مطلب را در این موضوع تمام شده میدانم .

یا حق

 

پاورقی :

گفتمان مصباح -  ص 260

۱۹ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۵۲ مرتضی هادی زاده
در مورد ساست خارجه دولت دکتر احمدی نژاد باید متذکر شوم که رهبری در سفر خراسان خطاب به دولت دوکتر احمدی نژاد( همان زمان ی که حسن شریعت مداری و دوستانش. در بوغ و کرنا کردند که احمدی نژاد در سفر به نیویرک خاستار رابطه با آمریکا شده)دارند که: 
یکی از عرصه های پیکار با دشمنان، عرصه حرف زدن های بین المللی است که مسئولان ما امروز در پشت میز مذاکرات گوناگون و تریبون ها، حرف های پخته، جامع، جالب و درست میزنند.
+
ماجرای جناب قدری که شما یاد آوری کردید رو باید بگم:
من همان شب خدمت حاجاقای شریف زاده گفتم، ایشان قبول کردند و گفتند برای من فرق نمی کند طرف مقابل چه کسی باشد، و بنده وقتی این استقبال را از حاجاقا دیدم منصرف شدم و در عوض کوشیدم تا برنامه بهتری باشد یعنی به جای آقای قدیری(سفیرکبیرمکذیک که بهتر است از ایشان بپررسید چرا وقتی از سفیر کبیری افتادند تومار اتهامات را علیه دولتمردان ردیف کردند)شخصی مانند جناب ذوالنور بیایند که موفق نشدم بعدش هم که عمری نبود. 
مجددا تکرار میکنم شما از شاگردان جناب مصباح دعوت کنید بنده هم قول حاجاقای شریف زاده رو می دهم.
جناب روحی شاید من اشتباه کردم که به حرف دکتر داوری گوش ندادم. ایشان بارها و بارها از جوانان احمدی نژادی خواستند که برسر پایداری بحث کرد زیرا پایداری به انقلاب لطمه نمیزند. من اشتباه کردم . بنده به وضوح در پاسخ قبلی شما دیدم که چگونه بحث از مسیر عقلانی خارج و به انسداد میرسد.
بنده به عنوان بردار کوچک شما یک نکته عرض میکنم:
آنچه که خلقت انسان را متمایز میکند از سایر موجودات قدرت تفکر و اختیار است، خواهش من از دوستان این است حوصله به خرج دهند متن کامل سخنرانی های مهندس مشایی را بخوانند، تقلید را جایگزین قدرت اندیشه نکنند حرف های هر دوطرف را کامل و با هم ببینند و نتیجه گیری را خود انجام دهند. شک کنید به این حجمه های بی پروا علیه مهندس مشایی از ضد انقلاب گرفته تا اصلاح طلب و اصول گرا.من اصلا نمی خواهم که خدایی نکرده بگم همه باهم هم دست هستند. به نظر بنده این یک فتنه است که ممکن است هرکسی بازی بخورد.

از مصطفی روحی هم سفارشی تشکر میکنم بخاطر حوصله ای که بخرج داد.

پاسخ:
بنده به وضوح در پاسخ قبلی شما دیدم که چگونه بحث از مسیر عقلانی خارج و به انسداد میرسد .
این بند برایم جالب بود !
یا حق
سلام
17 دقیقه طول کشید که بخوانم مطالبتان را !!
بحث خوبی بود !
محظوظ شدیم !!
التماس دعا
یاعلی
سلام دوستان عزیز
خدای سبحان در سوره حج آیه 41 می فرمایند
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ ۗ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور
ترجمه استاد انصاریان: همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا می دارند، و زکات می پردازند، و مردم را به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای زشت باز می دارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست

مطلب و نظرات را کاملا خواندم، لازم دیدم چند نکته را متذکر شوم
1. در بحث شفاف و روشن باشید موضع خود را کاملا مشخص کنید (دفاع از آقای مشایی و فدا شدن برای رهبری در یک جا نمی گنجد. نظر شما را به نامه امام خامنه ای در سال 88 برای عزل آقای مشایی جلب می کنم).

2. امام خامنه ای از تمامی دولت ها دفاع کرده اند مگر اینکه خلاف مسیر انقلاب حرکت کرده باشند که آنهم با جلسات خصوصی حل و فصل شده است.

3. مگر ما مدعی نیستیم که مسلمان و شیعه هستیم و پیرو چهارده معصوم، آقای هادی زاده سوال اینجاست 11 امام معصوم و مادر ائمه اطهار برای وطن شهید شدند یا اسلام؟

4. اسلام و وطن مصداق روح و جسم است، حال از نظر شما روح واجب تر است یا جسم؟

5. مگر در زمان طاغوت، ایران نبود؟ از شما وطن پرست تر هم بودند، آیا می توانید یک نکته مثبت برای من در آن سالها پیدا کنید؟ چه شد که به برکت انقلاب اسلامی و با وجود تمام کارشکنی ها هر روز پیشرفت داریم؟

6. حضرت امام (ره) فرمودند: میزان حال فعلی افراد است، آقای احمدی نژاد خوب بودند، و همه حزب اللهی ها به ایشان رای دادند اما با کارهایی که کردند دیگر مورد حمایت خیل عظیمی از حزب اللهی های با بصیرت نیستند.

7. حضرت امام (ره) فرمودند: اگر دیدید دشمنان از شما حمایت می کنند بدانید که راه شما اشتباه است و بالعکس. (مگر سران اسرائیل از آقای مشایی حمایت نکردند؟)

8. چه کسی بود که در دوران اصلاحات جلوی شبهات ایجاد شده از طرف دولت و مدیران دولت و نمایندگان مجلس ششم ایستاد؟ (دفاع جانانه آیت الله مصباح از چارچوب نظری انقلاب اسلامی در مقابل موج گسترده شبهات و حملات نظری به حریم انقلاب اسلامی در دوره حاکمیت اصلاحات موجب شد رهبر معظم انقلاب از ایشان به عنوان "مطهری زمان" یاد کرده و از مجاهدت نظری ایشان در عرصه دفاع از حریم نظری گفتمان انقلاب اسلامی تجلیل کنند.)

می دانید چرا یا علامه مصباح دشمنی می کنند؟ چون ایشان می گویند

1. متاسفانه در دوران گذشته و ریاست جمهوری‌ های سابق برخی گفتند که ما چون ولایت فقیه در قانون اساسی است، آن را قبول داریم و این یعنی اینکه ما ناچاریم ولی فقیه را قبول داشته باشیم. و متاسفانه برخی مسئولین درجه یک کشور در گذشته این حرف‌ها را می‌ زدند. البته امروز هم خیلی‌ ها در دلشان همین است، هر چند می‌گویند ما ولایت فقیه را قبول داریم اما ته موضوع را که نگاه می‌کنیم می ‌بینیم چیز دیگری است.

2. شکست در جنگ نرم، ارزش های دینی ما را از بین برده و سبب می شود نسل آینده باورهای دینی خود را از دست بدهد و علاقه آنها به اسلام و تشییع سست شود.

3. هرکس از اسلام حمایت کند از او حمایت می‌‌کنیم ولی اگر منحرف شد بار اول تذکر می‌دهیم و در صورتی که ترتیب اثر ندهند به گونه دیگری رفتار خواهد شد.

4. امام خامنه ای را به عنوان جانشین و نایب امام زمان (عج) بر روی زمین نام برده که اطاعت از فرامینش را بر همگان واجب می داند. از علامه مصباح همین بس که در دیدار رهبر انقلاب از علامه، ایشان سریع به سمت رهبر انقلاب شتافته و تلاش می کنند که دست و پای ایشان را ببوسند. یک سوال: چه کسی تاکنون با این سطح بالای علمی این کار را انجام داده است؟
در لینک زیر فیلم قابل مشاهده است.
http://bayanbox.ir/id/6958540212416391885

5. شهادت در راه حفظ آب و خاک، شاخصه مشترک میان بسیاری از کشورهاست ولی جانفشانی در حفظ جامعه اسلامی و حفظ ارزشهای دینی دارای جایگاه والایی است. اهداف ملی ‌گرایی و دفاع از خاک و وطن تنها منحصر به کشور ما نیست و بسیاری از جوامع با این عناوین وارد جنگ می‌ شوند اما آنچه دفاع مقدس را ارزشمند کرد، گذشت شهیدان از جان خود در راه خدا و محافظت از ارزشهای دینی و اسلامی بود.

6. بنده قبلا از بعضی اشخاص که شما خوب می‌شناسید به دلیل جلوگیری از ضرر به نظام بسیار دفاع می ‌کردم که البته همان زمان در بین موجودین بهترین بودند و بعدها همان اشخاص از ریزش‌ های انقلاب شدند.

7. اگر بدانیم کسی قصد خیانت دارد و با او مبارزه نکنیم گناه کرده‌ایم و باید جواب بدهیم که چرا با دیدن جریان انحرافی به تکلیف خود عمل نکرده‌ایم.

8. در این تفکر انحرافی به جای امام زمان (عج) مسئله انسان کامل را مطرح می‌ کنند و مقام امامت را یک مقام معنوی می‌دانند.

9. ایشان یکی از شگردهای این جریان انحرافی را معرفی سر کرده آن به عنوان یک انسان مقدس و متدین و اهل ارتباط دانست و تصریح کرد: یکی از ترفندهای این جریان این است که می‌گوید ما غیبت کسی رانمی‌ کنیم و نسبت به دشمنان اسلام نیز تبری نمی‌ جویند که این از جلوه‌ هایی نفاق است. ایشان اضافه میکنند که بعضی وقت‌ ها غیبت کردن واجب می‌شود، ترفند مشابه معاویه در این زمینه را خاطر نشان کرد و گفت: وقتی معاویه جهت گرفتن بیعت برای ولایتعهدی یزید خدمت امام حسین (ع) رفته بود در پاسخ به آقا که فرموده بودند با یزید سگ باز شرابخور بیعت نمی‌کنم، گفته بود اما یزید درباره شما اینجور بدگویی نمی ‌کند که شما می ‌گویید. (در جمع شماری از نخبگان سیاسی و فرهنگی سراسر کشور به تبیین شگردهای جریان انحرافی و چگونگی مبارزه با آن)

10. با انتقاد از ترویج برخی تفکرات انحرافی در مورد دفاع مقدس، گفت: هنوز فرهنگ شهادت در فرهنگ ما ضعیف و مظلوم است، فرهنگ جهاد و شهادت با دفاع حیوانات از خانه و کاشانه خود بسیار متفاوت است و اگر این را فهمانده بودیم می‌دانستیم یک قطره خون محمد جهان ‌‌آرا با خروار‌ها و دریا‌ها خون آرش کمانگیر و امثال او تفاوت دارد.

11. روی کارها و حرف‌ های شخص جنجال ‌آفرین حساس شدیم، دیدیم خیلی حرف‌ های بوداری است و اصلا حرف‌ های ساده ‌ای نیست. بنده روز به‌ روز احساس کردم که خطر بسیار عظیمی در این جریان، نهفته است و تلاش زیادی در این راه شده. عقلم نمی‌ رسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده این جور چیزها را بلد نیستم، ولی می‌دانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئله ‌دار، این آقا را مسخّر کرده و او توی مشتش هست. البته قرائن فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تأثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیده‌ ام.

12. اینکه آدم جوری رفتار کند که نزدیک ‌ترین دوستان و صمیمی ‌ترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاستمدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. سیاستمداران، دشمنان صریحشان را هم یک‌جوری نگه می‌دارند که روزگاری از آنها استفاده کنند. آن وقت انسان با صمیمی‌ترین دوستانش طوری برخورد کند که انگار دارد با دشمنانش برخورد می‌کند، آن هم با رفتارهای سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد. آن وقت این سئوال مطرح شد که این رفتارها اصولا چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی می‌شود؟

13. و هزاران سخن دیگر....

کلام آخر
در نشست تخصصی بنیاد دفاع از دموکراسی اندیشکده ای نومحافظه کار است و در واشنگتن دی سی قرار دارد، "رئول مارک گرشت" عضو ارشد این اندیشکده، با دسته بندی کردن کشورهای اسلامی، ایران را در زمره کشورهایی قرار می دهد که دموکراسی در این کشور وجود ندارد و توسط روحانیون مختلفی از جمله آیت الله مصباح یزدی از بین رفته است. این مقام آمریکایی صراحتا به نام قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران اشاره و تصریح کرد که وی را باید دستگیر کرد یا کشت. در لینک زیر فیلم قابل مشاهده است
http://bayanbox.ir/id/7614698887511071873

مگر اینها دشمن نیستند؟ شما چرا با آنها هم صدا شدید؟ نکند....؟!

ممنون از حوصلتون
۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۳ مرتضی هادی زاده
سلام آقا مصطفی
در وصایای شهدا بگردید ! کدام شان نوشته اند که ای پدر و ای مادر ، ما برای ایرانی بودن خود جنگیدیم ؟ کدام شان برای اسلام نجنگیدند ؟ شما تنها و فقط یکی را به ما دین فروشان مدعی ولایت مداری و بی ادب معرفی کنید تا به مکتب تان ایمان آوریم .


خوب منهم رفتم دنبالش فعلا دوتایی فکرکردم.اگه لازمه بازهم پیداکنم تا شما برادران مومن و صد البته صادق هم به مکتب ضاله انحرافی روی آورید.
قسمتی از وصیت نامه شهید سرلشکر حسین خلعتبری خطاب به همسرش:

تو می‌دانی من ذره‌ای از خاک وطنم را با دنیایی آمال و آرزو عوض نخواهم کرد. وجب به وجب از خاک وطنم را با خونم آبیاری می‌کنم.
اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می دانم.اگر ارزشمند تر از جانم هدیه ای داشتم حتما به این مردم خوب هدیه می کردم.

قسمتی از وصیت نامه شهید سرلشکر عباس بابایی خطاب به همسرش:

ملیحه جون در این دنیا فقط پاکی، صداقت ،ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن ، عبادت باقی می ماند.
پاسخ:
سلام
آفرین به شما که توصیه برادرانه ما رو زمین ننداختی .
حالا که شما اهل تحقیق و کاوش هستی کتاب هایی رو هم که حقیر و آقای حیدری معرفی کردند رو هم اگر وقت فرمودید یه نگاهی بیندازید تا شاید نسبت به قبل مواضع بهتری بگیرید .
صد البته که من و امثال من به فضل الهی و باذن الله به هیچ جریان ضاله ی انحرافی رو نخواهیم آورد ؛
ولی ای کاش در مطلب تون اشاره می فرمودید که همین دو شهید بزرگوار - یعنی شهیدان خلعتبری و بابایی - برای چه کشوری و در چه کشوری به مقام رفیع شهادت نائل گشته اند . یقینا کشور مد نظر آنان ، ایران اسلامی بوده . ایرانی که برای تحقق دستورات اسلام ناب محمدی ، انقلاب نموده ! ایرانی که در راسش مقام ولایت مطلقه ی فقیه قرار دارد . کشوری که آرم پرچمش نشان الله است نه شیر و خورشید ، نه نامی از کوروش و نه نشانی از بناهای تاریخی که بخواهد هویت چند هزار ساله ی ایرانی را نشان دهد ! ایرانی که ملتش هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب برای آزادی از بند طاغوتی که نامش را هم از اسلام آموخته اند خون داده است ! ایرانی که به برکت اسلام ، آمادگی یافته است تا پرچم اسلام را در تمام دنیا به اهتزاز درآورد !  و البته ایرانی که در خدمت اسلام باشد ! یقینا شهداء منظورشان همین بوده در غیر اینصورت در نیت آن عارفان حقیقیِ روزی خور در نزد حضرت حق باید شک کرد !
در مکتب ما به کسی شهید گفته می شود که در راه خدا ، در راه احیاء و تحقق امر پیامبر خدا (ص) و در یک کلمه در راه اسلام کشته شده باشد ! اگر هم آن شهیدان عزیز در وصیت نامه شان نوشته اند وطن ، مقصودشان وطنی بوده که دارد یا می خواهد اسلام را پیاده کند . نه وطنی که انتهایش میشود ناسیونالیست گرایی !
ایکاش کمی بیشتر تامل می نمودی و در درج اظهار نظر شتاب زده عمل نمی کردی ! چرا که شما یک دانشجو هستید . اما این دلیل نمیشود که شما اشتباه نگویید و اشتباه فکر نکنید . امیدوارم اینگونه اظهار نظرهایی که ابراز میدارید ریشه در حقیقت یابی و رسیدن به چشمه ی نور داشته باشد !
اللهم عجل الولیک الفرج /
با عرض تسلیت بمناسبت ایام شهادت بهترین بانوی دو عالم حضرت صدیقه کبری ، ام ابیها خانم فاطمه ی زهرا (س)
یا حق
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمی شود

بانو پروین اعتصامی
سلام
اخوی ! خبر نداری ها !
یکی از نشریات شاید اصولگرا !!!! که نامش برگرفته از نام یکی از اشکال هندس با 3 ضلع است !!!! برای تخریب جبهه ی پایداری و شخص حضرت آیت الله مصباح یزدی دست به دامن علی مطهری !!! و ثروت محصولی شده !!!!!
ایام تسلیت باد....
پاسخ:
سلام
آقای محصولی رو بعید میدونم
سلام
در مدح حضرت علامه مصباح همین بس که علامه طباطبایی ایشان را شریک تفسیر المیزان خطاب کرد و امام خامنه ای بهشتی و مطهری زمان خواندش.
جالب است ناسزاهایی که امثال محسن سازگار و اکبر گنجی نثار حضرت علامه کردند دوباره رونق گرفته و اینبار این فحاشی ها از زبان منحرفین شنیده میشود
سایه امام خامنه ای و آیت الله مصباح مستدام
یادم هست که یکی از دوستان میگفت مشایی را از زمان میراث فرهنگی می شناسم و میدیدم چه گرگ صفتانی را دور خود جمع کرده و چکونه مشغول چپاول بودجه های بیت المال است.

خدا کسی مثل احمدی نژاد را از چنگال چنین موجودی نجات بدهد.

. . .

ظاهرا ابلیس بیش از شیعیان در ورود به آخر الزمان عجله دارد.

==============================

اگر بناست من و شما تبلیغ رسالات الهی را بکنیم ، منتظر شیاطین انسی و جنی باشیم.

به ما حمله می کنند!

آماده شویم ، در درون خود از لحاظ روحی حصار مستحکمی بوجود بیاوریم ،

که این حصار ، حصار ایمان و توکل است . . .

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران ، امام خامنه ای - 20/7/90
سلام
از ته دل میگم و با کسی هم بحث ندارم
الکی حرص و جوش نخورید
اینا همه دنبال قدرت هستند و یعد ریاست و بعد دزدی وبعد انکار و یا عذرخواهی
ملت سرکارند سرکاریم سرکار
یکی دیگه میاد 8سال دیگه میخوره و میره
فقط رهبری والسلام
پاسخ:
سلام
دفاع از حق و حق مدارها وظیفه ی شرعی ست !
نظرتان شخصی ست و محترم
التماس دعا
سلام علیکم

چرا کامنت منو نذاشتید بابت اون دو نفر!

نظر شخصیه شما که مقصر نیستید
پاسخ:
سلام
وقتی من منتشر کنم یعنی من هم حرف شما رو تایید کردم !
در ضمن من نظر شما رو ندارم !
انتظار بیجا ممنوع !!!!
به نام خدا
حضرت آیت الله مصباح یزدی دامت توفیقاته
سلام علیکم
سخنان اخیر شما در دیدار با آقای فاضل لنکرانی مبنی بر"گزینه اصلح قابل تسامح و تعارف نیست. به اعتقاد بزرگان و دلسوزان نظام، لنکرانی همان گزینه ای است که بعد از مدتها به آن رسیده شده است و نباید با هیچ بهانه ای از عبور کرد."، دستمایه ای شد تا با نگارش این نامه جنابعالی را مخاطب قرار دهم. نخست باید اشاره کنم که بهترین و شاید تنها خاطره خوبی که از شما بیاد دارم مربوط به بهار سال ۱۳۶۱ و زمانی است که مردم انقلابی ایران به وجود آیات شریفه ای مانند "فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" و یا "ادع الی‌سبیل ربک بالحکمه و الموعظه‌الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن"، در کتاب مقدس خود مباهات می‌کردند و این گونه آیات از شعارها و نمادهای انقلاب اسلامی محسوب و نقل همه محافل بود.

در آن برهه صدا و سیما که هنوز این چنین گرفتار خودکامگی و تک صدائی نشده بود، اقدام به پخش مناظره ای ایدئولوژیکی کرد که در یک طرف میز مناظره شما و دکتر سروش به نمایندگی از جمهوری اسلامی و در طرف دیگر آن آقایان احسان طبری به نمایندگی از حزب توده و فرخ نگهدار نماینده سازمان فداییان خلق ایران اکثریت، در فضائی کاملا مدنی به نقد و بررسی آراء و عقاید خود پراختید.

بدون این که وارد جزئیات این مناظره شوم در همین حد می‌گویم که تاثیر مثبت این مناظره ایدئولوژیک بحدی بود که باوجود گذشت سه دهه از آن زمان، هنوز هم بعنوان یکی از شیرین ترین خاطرات دوران پس از انقلاب در اذهان بسیاری از انقلابیون مسلمان از جمله نگارنده این نامه باقی مانده است و شخصا آرزومندم که امثال شما همچنان خاطره ساز باقی بمانید و از شما و هم صنفی هایتان همواره به نیکی یاد شود.

اکنون نیز با وجود این که با بخشی از رویکرد فقهی شما و خصوصا در حوزه فقه سیاسی عمیقا زاویه دارم، اما مادامیکه این افکار در حوزه نظر باقی مانده و در قلمرو عمل وارد نشده است، برای افکار و اعتقاداتتان احترام قائلم و همچنان بر این باورم که شما می‌توانید یکی از سرمایه‌های ارزشمند حوزه‌های علمیه محسوب شوید و به حوزه و نظام گرمی ببخشید و بر ارج و قرب و منزلت خود بیافزائید، مشروط بر این که اهتمام خود را تنها صرف مباحث نظری و فلسفی نمائید. لیکن وقتی که درحوزه سیاست عملی و کاربردی وارد شده و با سیاست بازان و سیاست ورزان همنوا و همباز می‌شوید، این اقدام شما جز بدبینی اکثریت مردم و خصوصا نسل جدید نسبت به روحانیت و خصوصا شخص شما و معنویات مردم حاصل دیگری ندارد.

گرچه ورود شما به سیاست حق شرعی و شهروندی شماست، اما تردید به دل راه ندهید که زیان دخالت شما در سیاست و خصوصا مساله انتخابات به مراتب بیش از نفعی است که عاید جنابعالی و دین می‌شود و تجربه نیز نشان داده است که دخالت امثال شما در سیاست و انتخابات و جانبداری از یک یا چند فرد خاص، خسارت و سلمه ای که به دین و اعتقادات مردم وارد می‌سازد جبران ناپذیر است و از این حیث نه تنها اعتبار و منزلت شما به مخاطره می‌افتد، بلکه شرعا نیز معاقب و مسئولید و در درگاه الهی برای فعل خود عذر و بهانه ای نخواهید داشت.

از اینرو به عنوان یک برادر کوچکتر خاضعانه پیشنهاد می‌کنم که برای حفظ حرمت خود و مخصوصا برای صیانت از معنویات و باورها و اعتقادات مذهبی جامعه، از ورود عملی به سیاست بویژه در مسائل مربوط به انتخابات‌های ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا و حمایت از نامزدهای خاص جدا خودداری بفرمائید.

ممکن است بپرسید دلیل و مبنای این ادعا و توصیه شما چیست؟ لاجرم در ادامه این نوشتار تنها به چند فراز از اظهارات شما در حمایت از آقای احمدی‌نژاد که هم اکنون بنابر ادعای جریان سیاسی همسو با شما جزء سران جریان انحرافی محسوب می‌شود، به عنوان شمه ای از دلایل و مبانی این داوری و پیشنهاد خود اشاره می‌کنم:

۱-در اولین دیداری که پس‌ از انتخابات‌ ریاست‌‌جمهوری با احمدی‌نژاد داشتید فرمودید: "خدای‌ متعال‌ را شاکریم‌ که‌ زمینه‌ انتخاب‌ چنین‌ شخصیتی‌ برای‌ این‌ دوره‌ خاص‌ از انقلاب‌ را فراهم‌ کرد و آیندگان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ خواهند رسید که‌ انتخاب‌، مشحون‌ به‌ کرامات‌ و معجزات‌ بود و از این‌ رو توفیق‌ شکر این‌ نعمت‌ را از خداوند خواستاریم‌. عنایات‌ حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) یار ملت‌ ایران‌ بود که‌ به‌ چنین‌ موفقیتی‌ دست‌ یافت‌ و تلقی‌ ما این‌ است‌ که‌ این‌ نفخه‌ الهی‌ که‌ در این‌ زمان‌ در جامعه‌ ما دمیده‌ شده‌ و آثارش‌ در علاقه‌ بیشتر مردم‌ به‌ دین‌ و اندیشه‌های‌ اسلامی‌ ظهور یافته‌، مرتبه‌ای‌ از مراتب‌ چیزی‌ است‌ که‌ در زمان‌ پیامبر اسلام(ص) تحقق‌ پیدا کرد و ان‌شاءالله مرتبه‌ کاملش‌ در زمان‌ ظهور حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) تحقق‌ خواهد یافت‌."۱

۲-به شهادت هفته نامه شماره ۲۸۴ مورخه ۰۸/۰۴/۸۴ پرتو سخن، که از نشریات وابسته به شماست در تیرماه سال ۸۴ یعنی پنج روز پس از انتخاب احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری در یکی از نشست‌های خود فرموده اید:

"دیشب‌ یکی‌ از دوستان‌ حاضر در جلسه‌ نقل‌ کرد؛ قبل‌ از برگزاری‌ مرحله‌ اول‌ انتخابات‌ به‌ محضر یکی‌ از علمای‌ اهواز رسیدم‌. ایشان‌ گفت‌: نگران‌ نباشید، احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور می‌شود. ایشان‌ گفته‌ بود که‌ شخصی‌ شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ در حال‌ أحیاء پیش‌ از نیمه‌ شب‌ به‌ خواب‌ می‌رود. در خواب‌ به‌ او ندا می‌شود که‌ بلند شو برای‌ احمدی‌نژاد دعا کن‌، وجود مقدس‌ ولی‌عصر (عج‌) دارند برای‌ احمدی‌نژاد دعا می‌کنند. می‌گوید من‌ حتی‌ اسم‌ احمدی‌نژاد را نشنیده‌ بودم‌ و اصلاً او را نمی‌شناختم‌! خود ایشان‌ نیز در تاریخ‌ دهم دی‌ماه‌ قاطعانه‌ گفته‌ بود که‌ من‌ رئیس‌‌جمهور خواهم‌ شد. کسانی‌ با او شوخی‌ می‌کردند که‌ این‌ چه‌ حرفی‌ است‌ می‌زنی‌؟ چه‌ کسی‌ به‌ تو رأی‌ می‌دهد؟ چه‌ کسی‌ تو را می‌شناسد؟ گفته‌ است‌ این‌ قول‌ یادتان‌ باشد، امروز ۱۰/۱۰/۸۳ است‌، من‌ رئیس‌‌جمهور خواهم‌ شد! حالا خواب‌ دیده‌ یا کسی‌ به‌ او گفته‌ است‌ من‌ نمی‌دانم‌!"۲

۳- در همان جمع اعضای کانون طلوع عبارت زیر را هم در دفاع از رئیس‌جمهور بیان کردید: "من در این ۲۶ سال انقلا‌ب سراغ ندارم که طلبه‌ای یک‌میلیون‌تومان قرض کرده باشد که ماهی ۲۰-۳۰هزارتومان برگرداند برای اینکه خرج انتخابات بشود. همچنین مواردی که مردم نذرهای عجیب و غریبی کرده‌اند. خانمی را سراغ دارم که برای پیروزی آقای احمدی‌نژاد، نذر کرده ۴۰ زیارت عاشورا، ۴۰ زیارت جامعه کبیره، ۴۰ زیارت آل‌یاسین و ۱۴ ختم قرآن کریم بخواند. چند نفر از خانم‌ها ۱۴۰‌هزار صلوات نذر کردند؛ و چقدر تضرعات، گریه‌ها، زاری‌ها و توسلا‌ت عجیب و غریب تا اینکه یک کسی پیروز شود. در حالی که چندان شناخت و سابقه‌ای از این شخص نداشتند. چطور شد که مردم به این شخص علا‌قه پیدا کردند؟" ۳

۴-هنوز چند روزی از اظهار سخنان فوق نگذشته بود که باز در حضور جمع دیگری در دفاع از آقای احمدی‌نژاد گفتید: "در این ایام دیدید کسانی که به خدا اعتماد کردند و پشتیبانان آن‌ها توده مردمی بودند که دست به دعا برداشتند، نذرها کردند، روزه گرفتند، ختم‌های قرآن خواندند و زیارت عاشورا خواندند، پیروز شدند". ۴
اگر از سایر دفاعیات و حمایت‌های اغراق آمیز شما نسبت به آقای احمدی‌نژاد صرفنظر کنیم، حاصل جمع و برآیند همین چهار فراز از بیانات شما عبارت خواهد بود از اینکه:

۱-احمدی‌نژاد از ناحیه منبعی فرازمینی حمایت و هدایت می‌شود.
۲-انتخاب او حاصل اراده الهی و مشحون‌ به‌ کرامات‌ و معجزات‌ بوده است.
۳-انتخاب احمدی‌نژاد نتیجه عنایات‌ حضرت‌ ولی‌عصر و او نفخه‌ الهی‌ است که‌ در این‌ زمان‌ در جامعه‌ ما دمیده‌ شد.
۴-از آثار و برکات انتخاب احمدی‌نژاد، ظهور علاقه‌ بیشتر مردم‌ به‌ دین‌ و اندیشه‌های‌ اسلامی‌ مشابه با آنچه که در زمان‌ پیامبر اسلام(ص) تحقق‌ یافت بوده است.
۵- انتخاب احمدی‌نژاد محصول دعای ولی‌عصر (عج‌) است.
۶- پیروزی احمدی‌نژاد نتیجه و گریه و زاری ها، ختم قران، نذر و نیاز و زیارات و توسلات و تضرعات‌های عجیب و غریب مردم بوده است.
۷-موفقیت احمدی‌نژاد حاصل اعتماد توده مردم به خدا بوده است.

بر این اساس چند پرسش مطرح می‌شود:
یک-اگر آیت الله در گفته‌های خود صادقند و همه موارد فوق در مورد آقای احمدی‌نژاد صدق می‌کرده است،
-چرا اکنون متدینین و حامیان سابق و لاحق رئیس‌جمهور، وی را با بدترین و زشت ترین القاب مورد هجمه قرار می‌دهند و او را از سران و حامیان جریان انحرافی می‌خوانند!؟ و اساسا چرا به مخالفت با کسی می‌پردازند که انتخاب شدنش محصول معجزات و اراده الهی و ائمه اطهار و حاصل دعاها و نذر و نیازها و توسلات و سایر سازوکارهای معطوف به عالم غیب و لاهوت بوده است!؟
- چرا آیت الله و سایر حامیان سابق او اکنون در برابر خواسته‌های این مرد لاهوتی جبهه گرفته و از کاندیداهائی مانند آقای لنکرانی و جلیلی و ولایتی حمایت می‌کنند، در حالیکه نامزد مورد نظر این منتخب حق و حقیقت و عالم شهود، آقای مشائی است و او در ستاد انتخاباتب وزارت کشور هم صریحا تاکید کرد که: "مشایی یعنی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژاد یعنی مشایی. ایشان همه قوت‌های این دولت و برادر کوچک خود احمدی‌نژاد را دارد"!؟
- آیا مخالفت با خواست این مرد برگزیده آسمان ها، و مخالفت با احمدی‌نژاد دوم(مشائی) مخالفت با همه عوامل آسمانی ای نیست که پیش از این برشمرده شد!؟
- اگر همه ادعاهای فوق صحیح بوده است و همه عوامل متصل به عالم لاهوت دست به دست هم داده بودند تا احمدی‌نژاد پیروز انتخابات شده و همچون نفخه صور عالم و آدم را به سان پیامبر اکرم به اسلام دعوت کند، پس چرا این منتخب و برگزیده آسمانی و عالم غیب اینچنین یاغی و منحرف از آب در آمده است!؟

دو- اگر ادعاهای اشاره شده دروغ و یا اشتباه بوده است، در این صورت چرا آیت الله انتظار دارند که مردم دوباره با طناب کسانی در چاه بروند که در سخن خود صادق نیستند و یا در خوشبینانه ترین حالت اینچنین دچار خطا و اشتباه فاحش و جبران ناپذیر می‌شوند!؟ و اساسا چه تضمینی وجود دارد که این بار نیز کاندیداهای مورد نظر ... شما مانند احمدی‌نژاد و تیمش منحرف از آب در نیایند!؟ هرکدام از دو گزینه فوق درست باشد، اذعان می‌کنید که توصیه راقم مبنی بر خودداری از ورود شما به قلمرو سیاست عملی و مساله انتخابات، بنفع روحانیت و دین خواهد بود؟
امیدوارم این نامه اسباب رنجش خاطر جنابعالی را فراهم نساخته و به عنوان یک پیشنهاد مشفقانه مورد استقبال قرار گیرد. ان شاء الله " وأمرنی أن أقول بالحق وإن کان مرّا"
با احترام - اکبر اعلمی نماینده سابق مجلس و کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری
..................................................
مآخذ:
۱-گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۸۸۳
۲- هفته‌نامه پرتو سخن، شماره ۲۸۴ مورخه ۰۸/۰۴/۸۴ و گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۸۸۳
۳-هفته‌نامه پرتو سخن، شماره ۲۸۴ مورخه ۰۸/۰۴/۸۴
۳- تاریخ ۲۲/۰۴/۸۴
پاسخ:
سلام
پاسخ تان را در کامنت آخری تان داده ام !
تجاهل العارف می کنید آقای روحی.
نماینده مجلس جمهوری اسلامی ایران نمی تواند به لزوم دخالت روحانیت در سیاست اعتقاد نداشته باشد. چرا که او قبل از هرچیز به قانون اساسی و از جمله اصول آن ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارد و شورای نگهبان ی که قطعا شما آن را قبول دارید بر این مهم صحه نهاده است. و اگر باز بگویید:« آیا ... و همه ی انسان های ولایی .... می توانستند پیش بینی کنند ؟! حاشا و کلّا !!!» باید در مورد بصیرت اینان که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری است شک کرد.
شما هم گویا متوجه محور سخنان این نماینده مجلس نشدید. یکبار دیگر به دقت بخوانید:
«اگر از سایر دفاعیات و حمایت‌های اغراق آمیز شما نسبت به آقای احمدی‌نژاد صرفنظر کنیم، حاصل جمع و برآیند همین چهار فراز از بیانات شما عبارت خواهد بود از اینکه:

۱-احمدی‌نژاد از ناحیه منبعی فرازمینی حمایت و هدایت می‌شود.
۲-انتخاب او حاصل اراده الهی و مشحون‌ به‌ کرامات‌ و معجزات‌ بوده است.
۳-انتخاب احمدی‌نژاد نتیجه عنایات‌ حضرت‌ ولی‌عصر و او نفخه‌ الهی‌ است که‌ در این‌ زمان‌ در جامعه‌ ما دمیده‌ شد.
۴-از آثار و برکات انتخاب احمدی‌نژاد، ظهور علاقه‌ بیشتر مردم‌ به‌ دین‌ و اندیشه‌های‌ اسلامی‌ مشابه با آنچه که در زمان‌ پیامبر اسلام(ص) تحقق‌ یافت بوده است.
۵- انتخاب احمدی‌نژاد محصول دعای ولی‌عصر (عج‌) است.
۶- پیروزی احمدی‌نژاد نتیجه و گریه و زاری ها، ختم قران، نذر و نیاز و زیارات و توسلات و تضرعات‌های عجیب و غریب مردم بوده است.
۷-موفقیت احمدی‌نژاد حاصل اعتماد توده مردم به خدا بوده است.»

لطفا جواب این بخش از صحبت ها را نیز بدهید.جواب پرسشهایی که این نماینده مجلس طرح کرده را یدهید. البته اگر نگویید«مطلب را در این موضوع تمام شده میدانم »(چقد این جمله بد و ناخوشایند است. به جای جواب دادن، صورت مسئله را پاک کردن.افسوس).
چرا مصباح یزدی برای نظر خود از آسمانیان و لاهوتیان مایه می گذارد. کاری که این آدم دوباره آن را در مورد آقای لنکرانی تکرار می کند.
آیا شنیده اید که «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» حال که این ریسمان سیاه و سفید نیست و خود اژدهایی دیگر است.
پاسخ:
سلام علیکم
تعارف میکنید ... گویا این شما هستید که نامه را با دقت نخوانده اید !
آنجا که میگوید : 
"اکنون نیز با وجود این که با بخشی از رویکرد فقهی شما و خصوصا در حوزه فقه سیاسی عمیقا زاویه دارم، اما مادامیکه این افکار در حوزه نظر باقی مانده و در قلمرو عمل وارد نشده است، برای افکار و اعتقاداتتان احترام قائلم و همچنان بر این باورم که شما می‌توانید یکی از سرمایه‌های ارزشمند حوزه‌های علمیه محسوب شوید و به حوزه و نظام گرمی ببخشید و بر ارج و قرب و منزلت خود بیافزائید، مشروط بر این که اهتمام خود را تنها صرف مباحث نظری و فلسفی نمائید. لیکن وقتی که درحوزه سیاست عملی و کاربردی وارد شده و با سیاست بازان و سیاست ورزان همنوا و همباز می‌شوید، این اقدام شما جز بدبینی اکثریت مردم و خصوصا نسل جدید نسبت به روحانیت و خصوصا شخص شما و معنویات مردم حاصل دیگری ندارد. "
به نظر شما این چه مفهومی دارد جز آنکه میگوید بشین در گوشه ی حجره و خانه ات و فقط احکام ابطال وضو را بگو و کاری هم به سیاست اسلام و نظام اسلامی نداشته باشد چون ورود شما منجر به این میشود که خدای ناکرده به ارج و قرب علمی تان خدشه ای وارد شود . این دیدگاه درست در مقابل نگاه جناب علامه است ؛ زیرا ایشان معتقد است اگر انحرافی دیده شد تکلیف است که آن را تبیین نماییم حتی اگر خدشه ای به آبرو و جان آدمی وارد شود . همچنان که حضرت سیدالشهداء برای حفظ اسلام حادثه ی عظیم کربلا را آفرید !
ببینید تفاوت دیدگاه این نماینده مجلس و شما که همراه فکری شان هستید در کجاست ! بین ماه من تا ماه گردون /  تفاوت از زمین تا آسمان است

در مورد شبهه ای که در مورد شورای محترم نگهبان که همه از شخصیت های والامقام هستند ایراد فرمودی باید گفت : که این بزرگواران به سابقه فکری و عملی شخصیت های داوطلب نگاه می کنند ! به گذشته شان می نگرند و تصمیم می گیرند و نه به آینده ی نیامده و به وقوع نپیوسته ؛ حالا اگر احمدی نژاد دیروز خوب بود و امروز خطا کار شد و در بسیاری از مواضع به اشتباه رفت باید شورای نگهبان رو زیر سوال ببریم که چرا شما ایشان را سال 88 که در خط ولایت بود ، مطیع قانون بود و ... تایید کردید ؟ چرا شما نتوانستید احمدی نژاد 92 را پیش بینی کنید ؟ 
این رفتار شما اشتباه ست که بخواهید اشتباهات امروز و غیر قابل پیش بینی احمدی نژاد را متوجه شورای نگهبان کنید و بگویید آدم های بی بصیرتی بودید ! این حرکت خطرناک شما درست در جهت تخریب چهره ی شورای محترم نگهبان است !  و کاری ست بر خلاف مسیر تعقل و اندیشه !!!

در مورد 7 بندی که از نامه ی آن بنده خدا آوردید :
اتفاقا واقعا مایه ی تاسف است برای کسانی که اینگونه نمی اندیشند ! 
احمدی نژاد که بود ؟ چقدر شهره ی ایران بود ؟ چه عواملی باعث شد که مردم به او تمایل پیدا کنند ؟ آیا احمدی نژاد 84 بودجه های میلیاردی برای تبلیغات رسانه ای خودش داشت ؟ آیا ..... 
تاسف برای کسانی باید خورد که مقام عنایت الهی را در کارها نمی بینند ! تاثیر تقدیر الهی را باور ندارند که البته این ریشه در باورهای اومانیستی افراد دارد و کم هم نداریم کسانی که به ظاهر مسلمانند و تسبیح هم به دست دارند ولی از توکل و توسل و دعا غافل اند ! حالا چه رسد به اینکه ورود به سیاست هم پیدا کرده باشد !
اگر این گونه نمی اندیشید ولی ما باور داریم که "ان الله علی کل شی قدیر" ؛ اوست که اگر بخواهد مهر و محبت دوست داران خودش را به دل مردم می اندازد (البته بسته به شرایطی و نه به صورت مطلق زمانی) ؛ چنانچه در تاریخ طلحه و زبیر هم جزو خاصان حضرت رسول بودند و آبرویی داشتند اما حدث ما حدث ... !
این مطلب که حضرت استاد مصباح (روحی له الفداء) بدان اشاره فرموده اند صحیح ست و ایراد وارد کردن به آن یعنی تحریف تاریخ انقلاب اسلامی ایران ! 
چرا دوست داریم خیلی از واقعیت ها را نبینیم ؟! بودند کسانی که روزه گرفتند ، نذر و نیاز کردند ، سفره حضرت عباس (ع) انداختند ، در لابهلای روضه های هیئت های مذهبی دعا برای پیروزی میشد ؛ در دل نوجوان ها و رای اولی ها (مثل خود حقیرم) که آنچنان در فضای سیاسی کشور تنفس نکرده بودند آنچنان علاقه مندی نسبت به ایشان بود که گاها قابل وصف نیست ! حال سوال را بنده باید طرح کنم که آیا همه ی این مسائل اتفاقی بوده و همه را خود جریان احمدی نژاد از قبل تدارک دیده یودند یا اینکه باید جواب را در جایی دیگر یعنی عنایت از آسمان جست ؟؟

ضرب المثلی را که نگاشته اید را صدها بار شنیده ایم اما در عجبم که چرا نتیجه ی باطل می گیرید ؟ اگر از روی عدم علم می پرسید اشکالی بر شما نیست اما برای تان متاسف خواهم بود اگر این مسئله را از روی عناد (خدای ناکرده) مطرح میکنید تا ایشان را تخریب نمایید !
اتفاقا این ضرب المثل بیشتر شامل حال آقای احمدی نژاد و مشایی می شود نه شخص آقای مصباح ؛ چرا ؟ چون اگر اشتباهاتی در دولت رخ میدهد باید متوجه شخص هیئت دولت و در راسش احمدی نژاد باشد نه شخص آقای مصباح ! 
آقای مصباح درست است که در سال 84 و 88 از ایشان حمایت کرد اما اشتباهات دولت چه ربطی به ایشان دارد ! اتفاقا ایشان نقدهای جدی به برخی از عملکردهای دولت داشته که به مزاج برخی از احمدی نژاد و مشایی پرست ها (متفاوت اند با ....و..... دوست ها) خوش نیامده و نمی آید . 
اشتباه پرچم دار را هیچ وقت به حساب پرچم دار نمی نویسند ! یادتان باشد !

در رابطه با آنکه جمله ای که از آن به جمله بد یاد کردید باید بگویم که صورت مسئله ی آن مناظره هیچ وقت از سوی حقیر پاک نشد ! بلکه آن آقای دارای شبهه بود که به در و دیوار میزد تا خدشه ای به جناب مصباح وارد سازد که البته برای اهل بصیرت در آن مناظره عجز ، ناتوانی و بی سوادی طرف مقابل آشکار و هویدا است !
اتفاقا در آن مناظره سعی شده تا در حد فهم و سواد پاسخ های روشنی داده شود هر چند بعید میدانم برای مشایی پرست ها (که متفاوت از با احمدی نژاد دوست ها) قابل قبول باشد !
من از شما تعجب میکنم که اینگونه گفتید ... ! آره داداش ، تعجب میکنم !

در ضمن حضرت علامه نظرشان بر روی جبهه پایداری ست و جناب آقای دکتر لنکرانی را هم اصلح شناخته اند و معرفی میکنند . حالا چرا به برخی خوش نمی آید .  حضرت آقا (روحی و نفسی و مالی و اهلی له الفداء) هم که در روز اول فرودین کار صاحبان بصیرت را مشخص فرمود که سعی کنند فرد اصلح را معرفی نمایند . حالا اگر تشخیص شما با جناب مصباح متفاوت است خواهشا ایشان را تخریب نفرمایید ! تشخیص ایشان چه درست یا نادرست مربوط به خودشان و دوست داران و علاقه مندان همفکر و همراه ایشان است . شما هم سعی کنید به فرد اصلح خودتان بر اساس تشخیص تان برسید که البته فکر میکنم نیاز به تخریب آقای مصباح هم نباشد . مگه نه ؟!؟
خدا بر بصیرت مان بیفزاید که هیچ از خویش نداریم !

در ضمن پاسخ مطالب پایانی نامه جزو بدیهیات است به همین خاطر پاسخ ندادم ! چون میدانم دوستانی که به بلاگ حقیر سر میزنند همه اهل مطالعه هستند لذا تصور کردم شاید نوعی توهین به آن بزرگواران محسوب شود !
«تاسف برای کسانی باید خورد که مقام عنایت الهی را در کارها نمی بینند ! تاثیر تقدیر الهی را باور ندارند که البته این ریشه در باورهای اومانیستی افراد دارد و کم هم نداریم کسانی که به ظاهر مسلمانند و تسبیح هم به دست دارند ولی از توکل و توسل و دعا غافل اند ! حالا چه رسد به اینکه ورود به سیاست هم پیدا کرده باشد !
اگر این گونه نمی اندیشید ولی ما باور داریم که "ان الله علی کل شی قدیر" ؛ اوست که اگر بخواهد مهر و محبت دوست داران خودش را به دل مردم می اندازد (البته بسته به شرایطی و نه به صورت مطلق زمانی) ؛ چنانچه در تاریخ طلحه و زبیر هم جزو خاصان حضرت رسول بودند و آبرویی داشتند اما حدث ما حدث ... !» !!!!!!!!
آنلاین هستید؟
پاسخ:
سلام
بله هستیم در خدمت تون
من شما را در همایش ها دیده ام و از اخلاق خوب شما باخبرم. هرچند اختلاف عقیده ای شدید داریم اما از ته دل میگویم، به شما علاقه من هستم. نه بخاطر روحی له الفدا گفتن هایت. محض اخلاق خوبت که خندانی و به نظرم صبور. قدر این دو را بدان که نایاب ترین کالای روزگار ماست. و البته احتکار نکن.
من نمی گویم من حق مطلق هستم و تو در اشتباهی. من فقط دوست دارم کمی هر دو روشن تر شویم. اگر مایل بودی ادامه می دهیم.
پاسخ:
سلام
و ما توفیقی الا بالله 
با کمال میل آماده ام برای حق یابی !
اگر می توانیکه چت کنیم واگرنه همین جا ادامه می دهیم(lpln_m@yahoo.com)
قبل از هر چیز من با ااین روحی له الفدایت گفتن مشکل دارم. نمیخواهم با آقای مصباح مقابله کنم.به نظرم تنها سرمایه ما انسانها همین روح آدمی است و تا الان برای ثابت نشده که غیر از خدا و ائمه معصومین کسی ارزش این حرف را داشته باشد. کم فروشی نیست؟
پاسخ:
نه کم فروشی ست و نه خود فروشی !
این شعار را حتما شنیده ای " خونی که در رگ ماست ؛ هدیه به رهبر ماست "
این را چگونه باید تفسیر کرد ؟!
اطاعت از اولی الامر منکم است ؛ تعارف و قربون صدقه رفتن نیست اخوی ! 
شاید روحیه ی شما این را نپسندد ؛ خب نپسندد ؛ (مزاح)
برای چتی هم که فرمودید هم علاقه و هم فرصت کافی ندارم ؛ (با عرض پوش فراوان) ولی اگر مطلبی باشد در خدمتم
امام خمینی هر گاه از استاد اخلاقشون نام میبردند بلافاصله میفرمودند روحی له الفدا
تنها کسی که ارزش قربانی شدن دارد آن کسی است که تزلزل نپذیرد و این فقط مختص ذات الهی است و ذات ائمه.
من از کجا یقین کنم که این همه انسان تغیر پذیر هستند و من بخواهم به یکی از آنها روحم را هدیه کنم، آن را به یغما و ناکجا آباد نبرد؟ چه تضمینی هست با این همه ضریب بالای اشتباهات ما غیر معصومین؟

راستی توجه کردید آقا مصطفی که فامیلی شما روحی است؟

راستی از این پیامت هم خوشم آمد:«خدایا از عمر من حقیر عاصی بکاه و بر عمر شریف رهبر عزیزم بیفزای و روز به روز بر عزتش بیفزای و مهر و محبتش را بر دل آنان که هنوز مقام و جایگاه اولی الامر منکم ی ایشان را نشناخته اند بینداز تا در نهایت عاقبت به خیر شویم !
الهی آمین »
به جای لعن و نفرین خواستار هدایتی.قشنگ است. قشنگ است که آرزوی مرگ کسی را نداری
پاسخ:
سلام
اگر نکته ی مثبتی در وجود این حقیر هم هست به خاطر داشتن دوستان خوبی همچون شماست ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.