اگر اثر تجدد و دنیای مدرن فاصله گرفتن از دین است پس همان بهتر که پشت سیم خاردارهای پادگان سنت که تو میخوانی تحجر ، آرام بخوابم تا از گزند تو و دام هایت در امان باشم !
بیزارم از کسانی که حساب - کتاب شان براساس دنیاست !
یکسال دیگر هم تمام شد !
از این بدتر هم مگر میشود ؟؟؟
یکسال از عمرت بگذرد و از خودت راضی نباشی !
این روزها مهمانم . مهمان سفره ی کریم . میگویند غریب است اما ما که اینگونه نمی اندیشیم . بالاخره ما هم برای خود نظری داریم .
جمع مان جمع است . یه عده دختر و یه عده هم پسر ! که آمده اند فرزند انقلاب بودن خود را هم یاد بگیرند و هم اثبات کنند .
این روزها هم زائرم هم خادم . هم گمگشته ام و هم ره یافته ولی هنوز مانده است تا یک پرواز مهمان مان کنند . خلاصه با کریمان کارها دشوار نیست ولی اگر کریم ، حکیم هم باشد تاخیر و تعجیل در کارش بی حکمت نخواهد بود .
اینجا قرار است گم شوم تا پیدایم کنند . اینجا قرار است که پذیرایی شوم . وه که چه سفره ای و چه سفره داری !
حالا که فرصت خداحافظی می شود حافظ را همراه دل خود میکنم :
این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر
(در مشهدالرضا دعاگوی دوستان خویش هستیم )