میگویند را رها کن و میگویم را ببین ...
جمعه, ۲۹ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۳۰ ب.ظ
میپرسند :
چرا سخن نمی گویی ؟
لبخند میزنم !
و جماعت سائل
همچنان حیران من !
بگذار فرض کنند که سخن گفتن نمی دانم !
غیر رها کنیم چرا که
نمی دانند
سکوت را بهانه کرده ام !
تا همچنان برایم
بگویی !
بسرایی !
و بخوانی !
که من عاشق از تو شنیدنم !
رها کنم !
بیا بنشین کنارم
و برایم دائم سخن بگو که من ... !
چرا سخن نمی گویی ؟
لبخند میزنم !
و جماعت سائل
همچنان حیران من !
بگذار فرض کنند که سخن گفتن نمی دانم !
غیر رها کنیم چرا که
نمی دانند
سکوت را بهانه کرده ام !
تا همچنان برایم
بگویی !
بسرایی !
و بخوانی !
که من عاشق از تو شنیدنم !
رها کنم !
بیا بنشین کنارم
و برایم دائم سخن بگو که من ... !
۹۱/۱۰/۲۹
سلام عزیزم.شعرهای خوبی گفتی.همینطوری پیش بری شاعر خوبی میشی.البته اگه ترشی نخوری...