بسم الله الرحمن الرحیم
اهل دیار آقا سیدالکریمم ! شهرری .
زندگی خوشی دارم با والدینم .
دوستان خوبی دارم ، هر کدام به طراوت نسیم بهاری ...
برادرانم هرکدام دسته گلی به خوش عطری گل مریم ...
هم اهل ترکستانم و هم اهل دیار پهلوانانم - تبریز و کرمانشاه - از دو نژاد نیک طینت ایرانم
زندگی را سخت نمی بینم بالعکس آنچه دیگران متصورند !
سختی را هم خوش می دارم چون آموخته ام با هر سختی آسانی ست ... ان مع العسر یسرا ...
سعی دارم در راه عاشقی به این شعر حافظ عمل کنم :
گرچه دوست به چیزی نمی خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
از بعد فتنه ی کثیف 88 دانشجو شدم ! فعلا دانشجوی مقطع کارشناسی ام .
می پرسیدند کجا درس می خونی ؟ میگفتم : قم !
میگفتند : حوزه ای دیگه ؟ میگفتم : نه بابا دانشگاه ام !
میگفتند : کدوم دانشگاهی ؟ میگفتم : قم !
میگفتند : می دونیم قمی ولی اسم دانشگاه تون چیه ؟ میگفتم : مثل دانشگاه تهران ، اصفهان و ... اسم دانشگاه ما هم به اسم استانه ! دانشگاه قم !
تا دو سال اول این بازجویی ها ادامه داشت . الحمدالله مورد خاص دیگه ای فعلا مشاهده نشده !
زندگی را دوست دارم . باورم این است که آمده ام برای کاری ! حالا این کار چیست خدا کند که بفهمم !
ولی به حتم یکی از مهم ترینش سربازی ولایت است . دوست دارم آ سیدعلی آقا ما رو به عنوان نوکری ، سربازی یا غلامی بپزیره بلکه حضرت حجت هم از ما خشنود بشه !
نوکری درب آستان سالار شهیدان را هم دوست دارم . آنقدر مولایم کریم بوده و هست که به من روسیاه تا الان دو بار توفیق زیارت کربلا عطا فرموده ! توفیق خواندن هم داده ! از سال 79 تا به حال تو وادی مداحی هم نوکری کرده ام .
شعر و ادب رو خیلی دوست دارم .
قرآن ، نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه ، کتاب های رمان ، خاطرات دفاع مقدس ، غزلیات حافظ ، دیوان پروین اعتصامی ، آثار شهید مطهری ، استاد محمدرضا حکیمی و ... را خیلی دوست می دارم .
شعر گفتن رو هم دوست دارم . شعر دوستی ام باعث شده فعلا اشعاری در قالب شعر نو بسرایم !
به هنگام خستگی روح ، سریع به سراغ احادیث اهل بیت و قرآن میرم ! معجزه اند برای دل خسته !
یادم هست از جور زمانه خسته بودم به قرآن سری زدم با این آیه روبرویم کردند " ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون "
باورم این است که عمل به دستورات دین یقینا موجب رستگاری دنیا و آخرت انسان می شود !
الان هم که اسیر مشکلات هستیم به خاطر فراری ست که خودمون از دین داریم و گرنه مگر میشود که دین برای رفتن به مستراح حرف داشته باشد اما به ما دوای درد زندگی نده !
از کوهنوردی خوشم میاد . عاشقشم !
این حرف ها رو ولش کن باید برم بیشتر خودم رو بشناسم . حالا حالاها کار دارم . یا علی مدد ...
دین از تو کار خواهد کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمی شود
حالا خوبه به تو 2سال اول میگفتن حوزه میری
ماکه هنوزکه هنوزه بهم میگن حوزه میری دیگه؟
منم میگم آره بابا
ماروآسفالت کردید
تودلم میگم بذارفکرکنن حوزه میریم سطح توقعشون میادپایین
فردابه جایی میرسیم دیگه ول کنمون نیستن که
همون فکرکنن طلبه ایم جزبراپرسیدن مسائل شرعیشون سمتون نمیان