... ماه نیّر ! بتاب بر ستاره ی بی فروغ

وبلاگ شخصی مصطفی روحی

یادداشتی بر فیلم رسوایی

دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ

                                                           در خبرنامه دانشجویان مطالعه فرمایید

     " فیلمی که باید دیده شود بلکه پسندیده شود "

     رسوایی چهارمین اثر سینمایی مسعود ده نمکی ست . فیلمی که توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد ، بهترین بازیگر مکمل مرد ، بهترین طراح صحنه و لباس و برنده سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر باشد .

     در این وجیزه قصد نگارنده بر این نیست که به نقد فرمالیزم اثر بپردازد چرا که حتم دارد موجب غفلت از مضمون پرمحتوای داستان خواهد شد .

     مسعود ده نمکی را همگان با فیلم اخراجی های 1 ، 2 و 3 که ژانر دفاع مقدس نه جنگی ! دارد میشناسند و با تاکید او بر 2 بار تکرار شدن اخراجی ها تصور میرفت که او در مضمون های مربوط به دفاع مقدس باقی بماند اما این بار فیلمی با مضمون اجتماعی ارائه نموده است .

     رسوایی فیلمی ست اخلاق مدار که به بزرگترین عیوب جامعه می پردازد و مخاطب خود را متوجه ارزش هایی می کند که رو به فراموشی ست .

     رسوایی تقابل سه جناح نیست بلکه تقابل دو جناح جدّی حق مدارها و حق نماهای دروغین و پوشالی ست که در این میان جماعت حق دوست و متمایل به آن از تناقض در اعمال و گفتار دسته ی دوم به ستوه آمده اند و عاملی شده است برای خلل در روند کمال معنوی آنان !

     رسوایی فیلمی ست که باید در عرصه ی بداخلاقی های ارزش شده ی (!) زمانه دیده شود تا شاید پی به قبیح بودن آنها ببریم . این اثر ده نمکی فیلمی نیست که بخواهیم در فرم و قالب محصور نگاهش داریم و فرمالیزم را اصالت مطلق داده یا بر محتوا مقدمش بداریم .

     رسوایی بر خلاف بسیاری از فیلم هایی که دون شأن و منزلت سینما و سینماگران است حرف از جامعه ی اسلامی خود میزند . سخن از اصلاح گری به سبک دین میزند . شعار نمی دهد بلکه واقعیت ها را آنچنان که باید به نمایش میگذارد و حتی می توان از دردشناسی کارگردان سخن گفت که همّت او برای طبابت مرض های اجتماعی جامعه ی خویش شده است فیلم رسوایی !

     رسوایی فیلم خوبی است نه به این دلیل که اثر مسعود ده نمکی باشد  بلکه به خاطر آنکه مخاطب خود را متنبه و متوجه ارزش های رو به فراموشی و بی ارزشی های درحال رونق میکند .

     فیلم خوبی است چون برای مخاطب خود احترام و ارزش قائل شده  و برای او کمال و سعادت را آرزو میکند ، درست مقابل فیلمهایی که جا زدن ،‌ فرار کردن ،‌ مهاجرت از کشور ، خیانت به نفس و ... را به نمایش میگذارند .

     فیلم خوبی است چون در آن حاج یوسف به عنوان نماینده حق مدارها و فرزانه به عنوان حق طلب های به انحراف رفته در پایان سربلند بیرون می آیند و رنگ سیاه فقط زیبنده ی زغال می شود .

     رسوایی فیلمی ست که ارزش های دینی و اجتماعی همچون حفظ اسرار مردم ، ‌رسالت دینی اصلاح خود و جامعه ، انفاق به نیازمندان در خفا ، پایداری در عمل ، ‌حرف و اندیشه ی حق ، ‌موعظه ی پنهانی افراد خاطی را به نمایش می گذارد و بی ارزشی هایی همچون ریاورزی در کارها ، به نتیجه رسیدن براساس ظواهر نه حقایق ، تجسس در کار دیگران و افشای عیوب آنان ،‌ سوء استفاده از پوسته ی دین را تقبیح می کند .

     رسوایی  را باید با لنز تأمل نگاه کرد هرچند اگر در قالب و فرم آن نقد جدی وجود داشته باشد .  

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۰۵

نظرات  (۱۹)

۰۷ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۰۴ سامره فصیحی مقدم
سلام بر شما
این فیلم را ندیده ام اما اوصافش را بسیار شنیده بودم اما نه با این جزئیاتی که شما فرمودید، بنظرم اگر اینگونه باشد که شما توصیفش کردید خیلی به دغدغه های من نزدیک است و اگر نبینمش ضرر کرده ام.
بنظرم اخراجی های 3 زیاد جذاب نبود اما خوشحالم که ده نمکی مجددا به شرایط سابق بازگشت و درخشید. شاید برای قضاوت زود باشد اما او ثابت کرده اگر بخواهد می تواند خوش بدرخشد.
ممنونم از پست ارزشمندی که نوشتید
یاحق
خمینی مصوم نبود و اشتباه هم داشت + دانلود
----------------------------------------------------------------
اعراب با ما چه کردند
اعراب به ما آموختند که آنچه را که می‌خوریم «غذا» بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به «پس آب شتر» گفته می‌شود. اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمه‌ی «نفر» را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه می‌شمارند و انسان را با کلمه‌ی «تن» می‌شمارند؟ شما پنج تن آل عبا و هفتادو دو تن صحرای کربلا را به خوبی می‌شناسید. اعراب به ما آموختند که «صدای سگ» را «پارس» بگوییم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان می‌باشد؟ اعراب به ما آموختند که «شاهنامه آخرش خوش است» و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن می‌گوید. آیا بیشتر از این می‌شود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمی‌فهمد که به کسانی احترام می‌گذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته‌اند و هنوز با استفاده‌ی همین کلمات به ریشش می‌خندد. حداقل بیایید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار را کنار بگذاریم. به جای «غذا» بگوییم «خوراک»، به جای «نفر» بگوییم «تعداد»، به جای «پارس سگ» بگوییم «واق زدن سگ»، به جای «شاهنامه آخرش خوش است» بگوییم «جوجه را آخر پائیز می‌شمارند» و …

بنظرتون این حفا درسته یا اشتباه؟
http://sandiskhor.blog.ir/
پاسخ:
توصیه ما به دوستان دیگر اینه که حتما مطلب آقای امین داوری رو مطالعه کنند !
۰۸ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۳۷ روایت شیدایی
سلام
به روزیم تشریف بیارید
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۲۲ یکی بود و آن یکی هم بود ...
سلام

ایام تسلیت ...

ممنون که سرزدین... التماس دعا
سلام
با  "باز خوانی یک نامه" به روزم
اگر ادرس فلش پیام امام خامنه ای به اسرائیل رو خواستید در بخش نظراتش بگید بفرستم براتون
تبادل لوگو؟ تبادل لینک؟
یا زهرا(س) 
باسلام. تشکر بلاگ زیبایی بود. یاعلی مدد. خدا خیرت بده
سلام
خوب نوشتی
ممنون
خونخواهی و خونخواری یهودیان نسبت به ایرانیانhttp://makin.blog.ir/1392/01/13/iran
سلام
امیدوارم باتوجه به توصیفاتی که شده فیلم قابلی هم باشه
با سلام و تشکر از این یادداشت.
من فیلم را دیدم و به نظرم بعضی از قسمتها خوب بود و بعضی از قسمتها می توانست بهتر باشد. و این نقصها مرا به این نتیجه نمی رساند که فیلم بدی است.
ایده کلی خیلی خوب و هدف کارگردان خیلی با ارزش می باشد.و این فیلم را به خیلی از فیلمهایی که کارگردانان دیگر می سازند ترجیح می دهم. 
با بخش های"کتابخانه" و "جرعه ای عشق" به روزیم makin.blog.ir

لبیک الهم لبیک

گفته بودم:
اگر روزی به مدینه روم 
با این تربت پاک
از دلدادگی خویش خواهم گفت 
واز پروانه های عاشق خواهم سرود
سربر دیوار بقیع خواهم نهاد 
گفته بودم:
اگر نگاه مشتاقم به «قبه الخضرا»ی حرم حضرت رسول افتد
اگر ارتفاع گلدسته های حرم نبوی 
در قاب دیدگانم قرار گیرد 
اگر توفیق حضور در روضه منوره که پاره ای از بهشت است 
نصیبم شود 
دست ودل از این آستان نخواهم کشید 
وچشم از تماشای گنبد سبز مدینه 
نخواهم بست
انشاالله سه شنبه هفته بعد 27 عازم سفر حج هستم
دعا کنید حجی با معرفت نصیبم بشه
یاعلی
پاسخ:
سلام صادق جان
خوش به سعادتت !
التماس دعای ما تنها چیزی ست که می تواند بر دوشت سنگینی کند پس با دعای خیر این سنگینی را از دوشت بردار !
سعی کن از موقعیت پیش اومده استفاده کنی تا حسرت آن در آینده بر دلت نماند !
بیسواد میشوم این جور موقع ها !
التماس دعا
۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۰ التقاط همیشگی
سلام
کاملا موافقم:

رسوایی تقابل سه جناح نیست بلکه تقابل دو جناح جدّی حق مدارها و حق نماهای دروغین و پوشالی ست که در این میان جماعت حق دوست و متمایل به آن از تناقض در اعمال و گفتار دسته ی دوم به ستوه آمده اند و عاملی شده است برای خلل در روند کمال معنوی آنان!
سلام با 
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش ....
به روزیم.خاک پای شما توتیای چشمانمان.
یاعـــــــلی...
متاسفانه این فیلم و هنوز ندیدم. ممنون بابت توضیحاتتون. بیشتر ترغیب شدم برای دیدنش.
موفق باشید.
من دیروز به همراه خانواده فیلم رو دیدیم.بنظر فارغ از پردختهای گاها ضعیف کارگردان بنظرم پیام فیلم بطور کامل به مخاطب رسانده شده است و این خود کافی است برای تایید موفقیت فیلم.
من در طول فیلم کلی گریه کردم.
آهنگهای متن و نماهای ابتدایی و پایانی فیلم هم عالی بود.
با تشکر
دکتر جوان
۲۳ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۳۹ میثم میرلوحی
من این فیلم را دوبار دیدم واقعا عالی بود
۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۲ مهرک هنرمند
سلام. فیلم رسوایی را ندیده‌ام و مدتی‌ست که به اینگونه فیلمها توجه‌ای ندارم. فقط فیلمهایی که برای سرگرمی‌ست میبینم. دلیلش هم این است که مشکل را دیگر همه می‌دانند. سینما را به عنوان هنر نمیشود قبول کرد. چراکه رسالت هنری از خود ارائه نمیدهد. البته مطالبی که در مورد فیلم نوشتید را قبول دارم. چون قصد اینگونه فیلمها نیز همین است که شما نوشتید. ولی این چه فایده‌ای دارد. هنر پیام‌آور است. پیام‌آوری فقط رسالت پیامبران نیست. برگ درختان سبز در نظر هوشیار/هر ورقش دفتری‌ست معرفت کردگار. وقتی برگی در شرایط درست میتواند پیام‌اور باشد، هنر که جای خود دارد. میگویند هنر هفتم. این موضوع همانقدر درست است که موسیقی و نقاشی و معماری و ... را هنر بدانیم. هیچ چیزی ارائه نمیدهند. عده‌ای دانا میگویند؛ هنر باید مسائل جامعه را فلان کند و چه و چه و چه. آخر مگر میشود کسی در جامعه‌ای باشد و از حال و اوضاع ان خبر نداشته باشد. دلیلش هم این است که در دنیا چیز تازه‌ای اتفاق نمی‌افتد. همان الگوهای کهن است که در شکلهای مختلف تکرار میشود. بله همه‌ی انسانها حرص دارند. پس به حرف کسی اعتباری نیست. باید عملش را دید. الگوهای زندگی بشر کامل شده است. صدها سال است که چیز جدیدی به ان اضافه نشده. پس اگر کسی بی خبر باشد، خودش این بی خبری را خواسته.
مثلاً در مورد مطالب آقای امین داوری؛ فرض کنید به شما بگویم اسم شما گاو است. حال اگر شما این را بپذیرید، مشکل از من است. شاعری شعری سرود و برای جور دراوردن قافیه، کلمه‌ی قفل را قلف نوشت. به او اعتراض کردند که چرا قفل را قلف نوشتی و این اشتباه است و شعر باطل است. گفت اگر اشتباه نوشتم شما از کجا فهمیدید که این قفل است و به تمامی متوجه منظور من شدید! قصد من منظوری بود که به تمامی به خواننده منتقل شده است. پس دیگر نیازی نیست که خودم را زحمت بدهم و دنبال کلمه‌ی دیگری بگردم. بنا بر ضرورت شعری نوشتم قلف. حکایت این مُد عرب ستیزی هم همین است که چند سالی‌ست مُد شده. البته معلوم است توسط چه کسانی. در ضمن بسیاری از کلمات هستند که در زبانهای مختلف معانی مختلف دارند. من گیلکم. در زبان گیلکی به ( این ) می‌گویند؛ ( ان ) (با فتحی‌ی الف). حال باید بگوییم که این فلان است و ... به عنوان یک گیلک زبان وقتی میخواهم بگویم؛ این را ببین، میگویم؛ اَنَ بیدین. تا به الان نشده هیچ فارس زبانی متوجه منظورم نشده باشد. همه به محض شنیدن لبخندی میزنند.
هنر اینگونه است. مشکل را حل میکند که؛ آقا فکر معقول بفرما، گل بی‌خار کجاست. کدام زبانی‌ست که با زبان دیگر مشکلی نداشته باشد. روسها از راه بندرانزلی به ایران آمدند و بعضی از کلمات روسی در زبان گیلکی وارد شد. خیلی هم طبیعی‌ست. این گرته‌برداری‌ها در همه‌ی زبانها وجود دارد. کسی که این موضوع را مشکل می‌پندارد، از خصوصیات زبان و دوره‌های تکامل آن اطلاعی ندارد. البته مقصّر هم نیست چون این یک روند طبیعی‌ست.
از آقای داوری نیز عذرخواهی میکنم. قصد جسارت نبود. من هم چند سال پیش با اینگونه موضوعات روبه‌رو شدم و از زبان عربی و خود اعراب بدم امد تا جایی که دست از قرآن کشیدم. سه سال طول کشید تا روزی که یک سریال عربی را از تلویزیون دیدم. (سریال شبهای صالحیه) تیتراز اول سریال به حدّی زیبا بود که لحظه‌ای مکث کردم و به چشم خود دیدم، هنر چیست. معنای شعر خوانده شده در ان تیتراز درباره‌ی دوری از حرص و کینه بود. به حدّی زیبا بود که مرا متوجه اشتباهم کرد. اینکه زبان عربی که به عنوان زیباترین زبان دنیا معرفی شده، واقعاً چقدر زیباست. من اخرین بازمانده از نسل انسانهایی هستم که به کاغذ میگویم کاغذ، نمیگویم پول. پس در تمام عمرم به دنبال پول نرفتم، چون برای من فاقد موجودیت و هویت است. پس وقت کافی برای تحقیق داشتم (تحقیق درست نه تحقیق دانشگاهی) پس دوره‌های بسیاری را از سر گذراندم.
از طولانی شدن نوشته عذرخواهی میکنم. پاینده و سرافراز باشید
پاسخ:
سلام
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.