... ماه نیّر ! بتاب بر ستاره ی بی فروغ

وبلاگ شخصی مصطفی روحی

کاوه ای که حتی در فیلم خودش غریب و گمنام است ...

چهارشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۵:۱۲ ب.ظ
شور شیرین فیلم ست با ژانر دفاع مقدس به کارگردانی جواد اردکانی که تلاش نموده است از مجاهدت ها و تلاش های سردار رشید اسلام شهید محمود کاوه روایتگری کند . اما اینکه کارگردان از نیت تا تحقق آن چقدر موفق بوده است قابل بحث است .

با توجه به آنونس فیلم که ادعا در ساخت فیلمی برای شهید کاوه دارد صرفاً در مقام ادعا باقی می ماند و بیننده ی فیلم پس از پایان اکران اذعان به هیچ ندانستن از کاوه – قهرمان کردستان – میکند . هرچند اگر مخاطب جدی سینما باشید از آغاز به این امر پی خواهید برد .

ادعای کارگردان این است که فیلم در خدمت معرفی شهید کاوه است در صورتی که واقعیت اینگونه نیست . از آغاز فیلم هم مشخص است . چه چیزی می بینید ؟ رضا رویگری و خانواده اش را که به نیت ازدواج پسرشان از تهران به کردستان راهی شده اند .

کسی که سابقه حضور در گارد شاهنشاهی را داشته و بعد از انقلاب هم بی تفاوتی را نسبت به مسائل مهم کشور از جمله مسائل کردستان پیش گرفته است .

کاوه را از کجا بشناسیم ؟ از روی عکسی که با پسر رویگری انداخته و او به همسفر خود در ماشین نشان می دهد و تا پایان فیلم چند دیالوگ کوتاه و مربوط به شهید کاوه که می فهمیم بله فرمانده سپاه منطقه است و منافقین هم از او بیزار هستند و نقطه سرخط .  اما هیچ مطلب دیگری گفته نمی شود .

 رضا رویگری همان شخصیت بی تفاوت قصه ناگهان در میانه ی فیلم در اثر دیدن یک قطعه عکس متحول می شود و قصد به همکاری با شهید کاوه را می گیرد . مشکل من این است که این تأثیر پذیری و نمایش آن باید هنرمندانه باشد تا قابل پذیرش باشد تا اگر مخاطب خواست خود را جای بازیگر بگذارد بگوید اگر من هم بودم اینچنین میکردم یا اینچنین می شد .

 البته این بی هنری ها در اکثر سکانس ها جاری و ساری ست تا جایی که کلیشه ای بودن تو ذوق آدمی میزند .

با ساخت ده ها و بلکه صدها فیلم و سریال برای شهدای عزیز دفاع مقدس ، هنرمندان نخواهند توانست از حق آنان را - که حق حیات به گردن ما دارند - ادا کنند و هنوز شهیدان عزیز در مظلومیت آشکار بسر میبرند و شهید کاوه هم حتی در فیلم خودش هم غریب و گمنام است .

ضعف فیلم نشأت گرفته از عوامل مختلفی همچون عدم پرورش شخصیت های قصه ، عدم معرفی جدی شهید کاوه و حداقل خصوصیات شاخص او ، تیپ بودن بازیگرها ، اکتفا کردن فقط به ظالم بودن منافقین و همچنین نپرداختن هنرمندانه در ساخت سکانس ها که اشاره شد میباشد .

کارگردان در این فیلم فقط به شیوه ی روایی اوضاع و احوال کردستان بسنده کرده است حتی روند مستند گونه در معرفی شهید کاوه هم پیش نگرفته است . تمام فیلم هم مدعای ماست .

 خُب کجای فیلم کاوه را معرفی میکند ؟ پایان فیلم در تیتراژ پایانی و با این جملات : فرزند خراسان ، فرزند کردستان ، فرزند ایران و نام عملیات هایی که او حضور داشته و محل شهادت و تاریخ آن .

و این یعنی منطق کارگردان در معرفی یک اسطوره و یک قهرمان . کل ماجرا که بر حول و محور رضا رویگری و اتفاقات افتاده بر او سپری می شود و کاوه در حاشیه ی داستان باقی می ماند و همین در حاشیه قرار گرفتن یعنی عدم معرفی جدی او !

شور شیرین از یک نگاه شوری ست که به شیرینی میزند و از نگاه دیگری هم شوری ست که به مذاق ، شیرین نمی آید .

شور است به این خاطر که تاریخ پس از انقلاب شکوهمند ایران اسلامی شاهد اتفاقات ناگواری از جمله جنگ تحمیلی بود و از جهتی شیرین می آید چون جنگ هشت ساله درس هایی چون صبر ، مقاومت ، وفای به عهد نسبت ولایت ، دفاع از میهن و ناموس ، ایثار ، از جان گذشتن ها ، دوست و دشمن شناسی و ... را برای مان تازه تر از گذشته نمود – نه آنکه هیچ نمی دانستیم – و باز شیرین است چون سرگذشت این ملت را یادآور می شود .

و از نگاه دوم فیلم به مزاج مان شور است چون تنها گوشه ای از وسعت عظیم دفاع مقدس و تلخی های آن از جمله نبرد ناجوانمردانه ی منافقین ، قتل و غارت مردم شریف کردستان ، تجاوز به نوامیس – با هر قومیت و مذهبی – را به نمایش در می آورد .

و شیرین نیست چون کارگردان به عنوان خالق یک اثر هنری نتوانسته است ار ظرفیت و امکاناتی که برایش موجود بوده شهید کاوه را به عنوان یک قهرمان از خود گذشته و عاشق اسلام و رهبری و میهن و ملت و سایر ویژگی هایش معرفی کند .

و البته شهید کاوه همچون سایر همرزمان خود همچنان غریب و گمنام است چنانچه در فیلمش نیز اینچنین است .

 --------

 منتشر شده در :

سایت منتقد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.